جناب مجتبی اصغری فرزقی عزیز
سلام
بهترین غزلی بوده که از شما خواندم و این نشانه پیشرفت کاوشگرانه وتلاش شما است آفرین عزیز واقعا پیشرفت شما را کاملا می بینم اما چند نکته در مورد غزلت بیان می کنم بیت به بیت:
تا باور شب است كه فردا نمي شود
صبح از نگاه پنجره پيدا نمي شود
در مصرع اول منظورتان تا باور شب هست، باور شب است این مفهوم را ناقص می رساند بهتر است این مصرع را اینگونه می سرودید:شب باوری شده ست که فردا نمی شود
مصرع دوم کامل بود
بايد بزرگ بود- بزرگ از وسيع آب
هر مشت آب مرده كه دريا نمي شود
مصرع خوبی است اما در مصرع اول اگر منظورتان بزرگ از وسیع آب بزرگتر از وسیع آب می باشد باز اینجا از نظر علم بلاغت با عنوان عدم مخالفت با قیاس صرفی ایراد دارد مصرع دوم زیبا است اما از نظر سلیقه ای اگر به جای هر مشت می گفتید یک مشت زیباتر می نشست
نقاش گرچه باغ تو از گل پراست ليك
هر كاغذي كه باغ تما شا نمي شود
بیت خوبی است اما معمولا هر باغ گلی قابل تماشاست روی بیت کار کنی بهتر می شود اما نظر سایر شاعران در مورد این بیت چه باشد خوب است بدانیم
گيرم عجوزه را شب حجله بزك كنند
يك خال ِ زشت ِ صورت زيبا نمي شود
بیت خوبی بود
با اين غروب خسته ي خورشيد بي رمق
حتي كلاغ ها دلشان وا نمي شود
خیلی خوب بود
بايد نگاه پنجره ها را عوض كنيم
با اين وجود بسته كه فردا نمي شود
این بیت هم زیبا است اما وجود بسته کمی ساختگی و تکلفی به نظر می رسد
این بیت پیشنهاد می شود
باید دو چشم پنجره را عوض کنم
با این نگاه بسته که فردا نمی شود
موفق باشید دوست من
------------------------------------------------------------
سياوش عزيز
بي نهايت از شما سپاسگذارم
از اينكه وقت گذاشته اي و اين نقد بي نقص را برايم ارسال كرده ايد
صد در صد باشما موافقم و به آن احترام مي گذارم
اي سايت و نقد هاي آن مبحث درسي است كه من از آن درس مي گيرم و كارهايم نيز سياه مشق است كه دارم در محضر اساتيد گرام درس پس مي دهم
بي نهايت خوشحال شدم و لذت بردم
من را مديون خودت كردي
سعي مي كنم غزلي در خور شما عزيز تقديم كنم
ولي با راهنمايي هاي شما
ممنون
ممنون
ممنون