حرمت حاشیه ها را نگه داریم
ــــــــــــــــــــــــــــ
یادش به خیر
[1][*]
انگار همین روزها بود
گفت: اهل حاشیه ام –در حاشیه زندگی می کنیم
در حاشیه نفس می کشیم –و در حاشیه راه می رویم
-------------
درست می گفت
او اهل حاشیه بود
حاشیه نشینی را دوست داشت
در حاشیه قرآن می خواند
و در حاشیه آرام گرفت
و امروز در بطن دلها جای دارد
پس مواظف باشیم
تا حرمت حاشیه ها را نگه داریم
------------
انگار رازی است بین حاشیه و دل
چرا حاشیه ها پل به دلها می زنند
و دلها در حال مکدری
در حاشیه ای جا خوش می کنند
تا آرام گیرند.
-----------
حاشیه نشینی
حاشیه گوئی
حاشیه نویسی
حاشیه خوانی
حاشیه برداری
اصلاً ، حاشیه ها حال و هوای خودشان را دارند
و در هوای خودشان تنفس می کنند
کاری به کار کسی ندارند.
سیاست ، فرهنگ ، اجتماع ، تغذیه
علم ، مترو و جدیداً
BRT
گاهی به آنها سر می زنند.
اما هرگز اجماعی بین شان ایجاد نمی شود
نظریه فلسفی جمع الاضداد....
آیا در اینجا قابل طرح است.
بگذریم
-----
و اما محراب حاشیه ها بلند است
و فهرست آنها طولانی
از کجای تاریخ شروع کنیم
اشتباه نکنید
مصداق ها شبیه سازی ، تلقی نشود
-------
1- از روز اول هجرت از مکه به مدینه
تابلوار هجرت در تهران
از غار حرا در مکه
تا.......
از تأسیس مسجد قبا
تا تأسیس حسینه ی ارشاد
از روز آشتی «نیزه سواران» با دین
تا روز آشتی حوزه و دانشگاه
------
شاید بگویند، زیاد پا پیش گذاشته اید
اما –باید گفت –باید
حرمت حاشیه ها را نگه داریم
------
عربستان (سرزمین نیزه سواران)
غرق در دو سنت همیشگی؛
تعصب جاهلی و شراب
------
کودکی از قریش
همبازی کودکان همان پدران
بیگانه با دوستان
چه در کوچه و چه در نخلستان
روزی پیام خواهد آورد
------
از کجا ، از کی ، به چه مناسبت
چه کسی می فهمد
رفتارش را نمی پسندند
گله مند می شوند
اما شروعش
آموزه اش
خود سازی اش
نه در خانه –نه با دوستان
نه در میدان شتر بازی
نه در بازار عکاضان
نه در جمع شاعران مدیحه سرای
وصف شراب و زن و شتر
در گوشه ای از مکه
دور از همه ی چشمها
و بقول ؛ شاعر پارسی گوی
«کنار غار و پرت و ساکت و تنها»
[2][†]
چله نشینی می کند
خود را می سازد
اما هرگز سازش نمی کند
-------
حرا در حاشیه مکه
محل الفت دل با خدا
شروع گفتن اقراء
و نفی همه نادانی ها
-----
2-و اُحُد
درست انسوی مدینه
در حاشیه –محل عبرت ها
محل تلاقی دلمردگی ها
و دنیا خواهی
غلبه جسم بر دل ، و مرکب نفس شدن
و در انتها شکست –با پشیمانی
------
3-سلمان فارسی
اهل حاشیه ی ایران –فارس
مرز سرزمین نیزه سواران
با خوی و سنت ایرانیان
مخترع کندق(خندق) در حاشیه ی مکه
بدون ملاک عجم و عرب
تقوا ملاک برتری(بلال حبشی)
سلمان پارسی را
جزو اهل بیت ، با ملاک پارسائی
قرار می دهد ، اگر چه از حاشیه ی ایران هجرت کرد.
------
4-بعر علی بن ابی طالب
شب های طولانی مدینه
گفتگو با چاه
رازدار علی که هنوز هم در حاشیه ی مدینه قرار دارد
علی(ع) را با دنیای مردم مدینه کاری نبود
اگر چه با آنها ؛ زندگی می کرد، می گفت ، می جنگید
خطبه می خواند و نماز می خواند
اما هرگز راضی نبود
انتخاب علی –جنوب مدینه
منطقه کم آب –محل زندگی فقرا
ایجاد نخلستان
حیرت آور است
در سیطره ی قدرت
داماد پیامبر خدا
از قبیله ی قریش
سرآمد عرب
طائف –منطقه ای خوش آب و هوا و ییلاقی
محل تجمع سران قبائل
اما ، علی هرگز هرگز
-----
علی ، در حاشیه ی شب
در حاشیه ی مدینه
در حاشیه ی چاه
گفتگوهایش با خدا
چه کسی می داند
به یقین ، حاجت دنیا و آخرت نبود
پاسخش چهار جوابی هم نیست
باید نمونه برداری کرد
دعای کمیل –زمزمه علی
و هدیه اش به کمیل ابن زیاد
-----
مناجات علی با چاه
« خدایا من ضعیف هستم و تو قوی
آیا به ضعیف جز قوی کمک می کند»
-----
خودسازی
ترس از نفس
انتقاد از من مادی
شروع از خویش
-----
5-جلوتر می آیم
سال 61 هجری
کربلا –در حاشیه ی عراق
حسین فرزند دو معصوم
عازم به حج
فریضه ای مهم در پیش است
حجش را نیمه کاره می گذارد
از حاشیه ی شبه جزیره عربستان
با همه ی خانواده اش
فرزند شش ماهه اش
چه ضرورتی در پیش است
-----
عطش تاریخ گواهی می دهد
فصل گرماست
آب فرات به بهای نیل است
اما ، این بار باید پذیرفت
اتراق(اطراق) می کند
فرزند دو معصوم
به اشاره ای همه چیز در ید قدرت
او خواهد بود
ولی هرگز ماورائی نمی شود
حتی برای فرزند شش ماهه اش
امان نامه های زیادی آمده
کاخ ها در انتظار جلوس او
اما حسین
برای کامل نمودن دین جدش
و امر به معروف و نهی از منکر
نه کاخی برمی گزیند و نه سوار بر هودجی
پروائی در دل نیست
----
مگر تاریخ قبول می کند
فرزند دختر پیامبر و علی
داماد یزدگرد سوم
شبیر بهشت
به خیمه ای بسنده کند
کجا
در حاشیه ی عراق
بیابان دور
مشهور به نینوا
جائی که هرز گاهی
کاروان قبیله ای
یا لشگری از آنجا می گذرد
این بار پذیرای بهترین انسان
و نسل مطهرش
چرا کربلا –چرا بیابان
چرا بی آبی
چرا با همه ی آنچه آنها را باید دوست داشته باشی
زینب خواهرش –عباس برادرش
قاسم یادگار برادرش –اکبر –رقیه - علی اصغر
و چرا دور از همه ی هیاهوی زندگی
جائی که فریادش فقط به گوش خدا می رسد
عجب امتحانی
راه را باید انتخاب کرد –چه انتخاب زیبائی
حسین می داند که باید با شناخت پیش رفت
عرفه –زمزمه ی آخرین حج او
و کربلا محل فرود او
اگر چه کربلا در حاشیه بود
و کربلایان در حاشیه وداع گفتند.
اما او می دانست که ، نه دیرگاهی
تربت کربلا توتیای چشم
عاشقان می شود
و حاشیه ای در بطن دلها
----
6-قم
شهری که به روایت تاریخ
هیچ پادشاهی در آن جلوس نداشته است
شاید طبع خشکی و بی ابی آن موجب پاکی اوست
اما باز هم هیاهوی جستن آب کی دل چسب نیست
دورتر از شهر
اگر چه امروز در حال تغییر کاربری است
جم کران
محلی که کران تا کران شهره آفاق شده
و هنوز هم با همه ی گسترش شهر نشینی
حاشیه گی خود را حفظ کرده
اصلاً شیرینی آن –در حاشیه بودنش است
مسجدی بدون آلایش
با چند منبع آب سیار
و چاهی که تو می دانی و صاحب آن
اطرافش خالی
نه –اخیراً دست فروشها به آنجا راه یافته اند
بیگانه نیستند اشکالی ندارد اهل حاشیه اند رزق شان در بخشی از حوائجات ذخیره شده
چهره های سوخته
نه سوختگی عوارضی –از تابش خورشید
----
نمازت را بجای می آوری
حاشیه ای را انتخاب می کنی
زیر سایه ی قدّت
و مقداری غذائی خانگی
به همین سادگی –دل به حاشیه می دهی
تا سفر بعدی
------
7-ایا تاکنون به این فکر کرده ای
شب در حاشیه ی روز است
و نماز شب را در حاشیه شب
کمی مانده به صبح می خوانند
می گویند.
دانستن رمز و رموز بعضی چیزها از لطف آن می کاهد
در این نماز فروعات شرط نیست
اقامه ندارد –اما قیمت دارد
معامله ای در خلوت
چه می خواهی در این حاشیه ی شب
حتماً برای خرید نان صبحانه بلند نشده ای
چون نانوائی ها هنوز تنورشان داغ نشده
و خمیرشان «وَر» نیامده
--------
8-هنوز یادتان هست
می گفتند با یک مشت حاشیه نشین
می خواهند حکومت دو هزار ساله
شاهنشاهی را سرنگون کنند
....
دستور آمد ؛ بگیریدشان به انفرادی ببرید
اصلاً در حاشیه ی تهران چند زندان تدارک دیدند
اوین –قزل حصار –رجائی شهر کرج
....
مگر می شود با حاشیه نشین ها
تاریخ دو هزار ساله را تغییر داد
هیچ کس آن را باور نداشته
....
عده ای به خودسازی مشغول شدند
عده ای به حاشیه نویسی
بعضی حاشیه را تفسیر کردند
می گفتند امر به معروف شرایط دارد
تکلیف از ما ساقط است
....
اما این بار حاشیه ها
همچون گذشته
به سوی متن
همچون سیل به حرکت افتاد
و متن را به حاشیه راندند
اما هیچ وقت ، در متن سکنی نگزیدند.
در متن ها تردد داشتند
و در حاشیه ها سکنی
مصداق بارز آنها –خمینی کبیر
در پله های هواپیما گفت؛
«هیچ احساسی ندارد»
اولین سخنرانی اش را در حاشیه ی تهران درجوار حاشیه نشینان انقلابی
ایراد فرمود
-----
کاخ ها یکی پس از دیگری به تصرف درآمدند
جعبه های جادوئی تلویزیون ها ، در سراسر دنیا
منتظر بودند ، تا خمینی یکی از آنها را برای استراحت انتخاب کند
مدرسه رفاه –اتاقی محقر و ساده
فضا آرام شد
رهبر یک نهضت ، حتماً به فراخور موقعیتش
سعدآباد کمترین جائی برای اوست
اما هرگز –او از نسل حاشیه نشینان است
اگر مصلحت نبود، اصلاً در قم می ماند
ولی به ناچار در حاشیه ی تهران
در منزلی عاریه ای –اتاقی محقر
همه مبهوت او –چه اتفاق عجیبی
در حاشیه نشستن و متن ها را به سوی خود جلب کردن
و باز پس از وداع با دنیا –در حاشیه ی تهران
منطقه ای جنوبی –همجوار دوستان حاشیه نشین
آرام گرفت
و چه بسا ، دلها که در متن حاشیه ی او جای گرفته اند
و هرگز خود را از او جدا نخواهند کرد
اگر چه امروز در حاشیه هستند
باید پذیرفت –مزاج دنیا اینگونه است
....
آری :
محمد(ص) از حاشیه مکه
علی(ع) از حاشیه ی مدینه
حسین(ع) در حاشیه ی عراق
جم کران در حاشیه قم
خمینی (ره) با حاشیه نشین ها
نماز شب در حاشیه ی شب
پس : حاشیه ی محمد (ص) ظهور دوباره
حاشیه علی(ع) ورد شب های جمعه –صدای عدالت
حاشیه ی حسین (ع) کل ارض کربلا –کل یوم عاشورا
حاشیه ی قم وعده ظهور عدالت –فرود تبعیض
حاشیه خمینی(ره): خود باوری
حاشیه ی شب خودسازی
«آیا اهل حاشیه ها هستیم»
[1][*]زنده یاد قیصر امین پور
[2][†] شعر از استاد علی موسوی گرمارودی