ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه به خدا!


آن روزها هوای خیابان کدر نبود



چشمان هیز رهگذران، تیزتر نبود



حرمت عزیز بود ، نه در حرف در عمل



تردید در کرامت نوع بشر نبود



در کوچه های شهر ، نشسته عموی پیر



درمانده از توجه یک رهگذر نبود



خدمت به خلق مایۀ نزدیکی خداست



ایام اعتکاف چنین مختصر نبود



دوران شعر بود و غزل بود و مثنوی



غیر از خدا رضای کسی در نظر نبود



میزان، خلوص نیت و ایثار ، افتخار



دیگر کسی به قوم و نسَب مفتخر نبود



در کوچه های شهر، غزل طاق می زدند



در دکّه ها ، ترانه فراوان، شکر نبود



شمس و قمر به دور زمین چرخ می زدند



خورشید شهر را غمی از باختر نبود



هر کس که دوست داشت به  او نامه می نوشت



جا مانده از حضور خدا ، یک نفر نبود



من مانده ام از این همه تغییر واژه ها



آن روزها از این همه عنوان، خبر نبود.


کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، به ، خدا! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/13 در ساعت : 12:48:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1289


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محسن یاری
1390/10/13 در ساعت : 14:41:25
سلام دوست عزیز من خوشامد می گم بهتون . غزلتان بسیار زیبا و روان و یکدست بود به طوری که آن را لاجرعه نوشیدم . فقط اسائه ی ادبی دارم و آن اینکه در یکی از مصرع ها بنده از لحاظ معنا و زمان یک اشتباه کوچک دیدم و آن این مصرع است ((خدمت به خلق مایه ی نزدیکی خداست )) اگر این مصرع را جدای از غزلتان در نظر بگیریم یک حکم کلی است و کاملا درست است ولی در این غزل چون شما گذشته را با حال مقایسه کردید و این مصرع هم مربود به قضاوتتان در باره ی گذشته بود بنابراین اگر خداست (( خدا )) می شد به معنا نزدیک تر بود . البته شاید برداشت حقیر غلط باشد . سپاس
------------
از دقت جنابعالی حقیقتا سپاسگزارم. چشم حتما بازنگری می کنم. ولی آن چه که در ذهن من هست چیزی مانند بیان یک قانونی است که متعلق به همه ازمنه می باشد.
با احترام
سعید صالحی
1390/10/15 در ساعت : 14:3:31
درود بر شما استاد دلخوش... زیبا بود و لذت فراوان بردم...
//////////////////////////
لطف شماست. شعر بارون بفرمائید.
معصومه عرفانی (عرفان)
1390/10/13 در ساعت : 13:9:19
سلام استاد دلخوش بسیار زیبا سرودید استاد در پناه حق باشید
/////////////////////
ممنون از لطفتون. شعرهای شما هم بسیار زیباست. با بعضیشون ارتباط خوبی برقرار کردم.
سیاوش پورافشار
1390/10/13 در ساعت : 17:52:56
سلام جناب دلخوش عزیز
غزل خوبی بود آفرین
بیت :
دوران شعر بود و غزل بود و مثنوی

غیر از خدا رضای کسی در نظر نبود
ارتباط معنایی گنگ است
موفق باشید
/////////////////////////
ممنونم. ولی فکر کنم معنا مشخصه.
سید علمدار ابوطالبی نژاد
1390/10/13 در ساعت : 14:35:22
سلام آقای دلخوش بزرگوار
غزلی زیبا و دلنشین سروده ای .

موفق باشید
//////////////////
و کاش باران همچنان ببارد.
افشین تل لو
1390/10/13 در ساعت : 13:10:48
سلام
زیبا بود
لذت بردم،مستدام باشید.
//////////////////////
شما هم برقرار باشید. جالبه یک پزشک و یک حقوق دان و دو سینه پر از قافیه و دوبیتی!!
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/10/14 در ساعت : 7:46:16
سلام بر جناب دلخوش عزیز
دست مریزاد ، شعری روان ، یکدست ، زیبا و دلنشین خواندم شاعرانگیتان مستدام
با عرض پوزش ،و برای زیبا تر شدن شعرتان عرض می کنم کلمه ی " کدر = کَ د ِ " که در آخر مصراع اول آمده با کلماتی مثل بشر ، نفر ، نظر که در بقیه شعر آمده هم قافیه نیست و باید تغییر کند ، لطفتان شعرتان را مثل یک فرزند دلبند بنوازید
////////////////////
ممنون از راهنماییتان. تا حالا فکر می کردم، این کلمه "کَدَر " است . باید که در تمام خودم باز بنگرم!!!!
اکرم بهرامچی
1390/10/14 در ساعت : 13:51:50
خیلی صمیمی سرودید و زیبا دست مریزاد
//////////////////////
شعر را باید صمیمی خواند . تا حالا دیدین حافظ خونی بعضی ها چقدر به دل آدم می شینه و مال بعضی ها....
ممنونم.
بازدید امروز : 2,171 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,092
logo-samandehi