ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پهن است سفره‌ای به درازای آسمان
    

 

آن‌جا ضریح، پنجره‌ای رو به اولیاست

آن‌جا رواق، پاتوقِ گه‌گاهِ انبیاست

شمس‌الشموسِ گوشه‌ی چشمت که می‌دمد

خورشید و ماه، پت‌پتِ شمعی‌ست؛ بی‌ضیاست

آن‌جا که «راه» می‌رسد و باز  می‌رود

یک جاده‌ی دو بانده که تا عرشِ کبریاست

حتی فرشته‌ها به ترافیک می‌خورند

از بس شلوغ می‌شود، از بس برو بیاست

پهن است سفره‌ای به درازای آسمان

اما غذا نه این عدس و ماش و لوبیاست

حاتم اگر که کشک بسابد، عجیب نیست

قربان سفره‌ات؛ خودمانی‌ست، بی‌ریاست

جان‌ها گرسنه‌اند... چه فرق این‌که دست‌ها

کوتاه یا بلند، سفید است یا سیاست؟

ما فکر می‌کنیم که در آستان تو

توفیر بین قالی کرمان و بوریاست

...

خوبا! تمام حرف همین است: ما بدیم

دل‌خوش که توی تعزیه‌ها حرف اشقیاست

آن‌ها که دست‌کم، همه یک‌رنگ و واضحند

ما چند رنگ و روییم؛ آیین‌مان ریاست

تسبیح و مهر و اشک و زیارت برایمان

ماشین‌حساب و متر و ترازو و گونیاست

غافل از این‌که باران، شاگردِ دست توست

غافل که خاکِ پای تو استادِ کیمیاست

 دوریم و دست‌مان به ضریح تو متصل،

سیریم و عادت لب‌مان، ذکرِ «ساقیا»ست

...

ها... راستی... بلیت، غذا، جا  گران شده

آقا ! زیارت تو مگر حجّ اغنیاست؟!

...

آری، غزل بلند شد؛ اصلاً غزال شد

شاعر نوشت: «ضامن آهو» و لال شد
 

کلمات کلیدی این مطلب :  پهن ، است ، سفره‌ای ، به ، درازای ، آسمان ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/3/4 در ساعت : 5:8:14   |  تعداد مشاهده این شعر :  1137


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 2,630 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,558,591
logo-samandehi