ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



شعر تلخ!


وقتی که هوا برای نفس، تمام شد ...



وقتی که شعرهایم تماماً، تباه شد!



وقتی که یک مرد، شکست خورد و خم شد ...



وقتی که زمان، برای زندگی حرام شد!



وقتی که  چشمهای ترسناکش، به من خیره شدند ...



وقتی که  زندگی پیروز شد و، بر من سوار شد!



وقتی که  ذهن مغشوشم، در اوج خیال بود ...



وقتی که  آرزوهایم، بر باد رفت و حباب شد!



وقتی که  جادوی چشمانش، چشمانم را کور کرد ...



وقتی که او  دوباره،مرا از خود راند و، دور کرد!



وقتی که  صدای گریه هایم را، آسمان شنید ...



بغضش عجیب گرفت و، باز هم با من گریست!



وقتی که  مردی در آغوش گرمت، خفه شد ...



وقتی که  مردی در آغوشت، جان داد و مُرد!



وقتی که  گریه هایم، دیگر بی اثر شدند ...



وقتی که  معشوقم را، خاک بلعید و خورد!



وقتی که  عاشقی، تنها در خاک خفت ...



وقتی که  عاشقی، با تنهاییش، آرام مرد!


کلمات کلیدی این مطلب :  شعر ، تلخ! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/10/26 در ساعت : 1:13:30   |  تعداد مشاهده این شعر :  5267


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی‌رضا دل‌خوش
1390/10/26 در ساعت : 13:42:36
زیبا بود. کاش بعد از همه این وقتی ها ، جمله خبری آن نیز می آمد مانند:
وقتی که هوا دلگیر شد
چشمانم باران بارید

دلخوش گرامی...

در این درازای ننگ آور زندگیم،با همه چیز جنگیدم و همه را شکست دادم،ولی در آخر،این زمان بود که مرا شکست داد،می دهد وخواهد داد.وقتی های من،از سر بیگانگی من با من نیست،بلکه از سر تنفر بی حد من،از زمان است!
سپاس.
بازدید امروز : 9,191 | بازدید دیروز : 7,712 | بازدید کل : 121,724,659
logo-samandehi