ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



کاش!...


پهن دشتیست این جهان و در آن:



از حوادث هزار شیب و فراز



آدمی رهرویست آبله پا



عمر کوتاه و آرزوش دراز



 



گلشن آرزوش باغ دلیست



که گلش سلی خزان نخورد



بارو و بندی ز این و آن نبود



منتِ لطفِ باغبان نبرد



 



دل به دوشیزگان باغ دهد



جام نرگس به سر فراز کند



جلوۀ گل برهنه تر بیند



دیده را آشنای راز کند



 



رمز خوش جلوگی بداند و زان:



هنر دلبری بیاموزد



ز آفتاب حقیقتی که در اوست



چهره در بزم جان بر افروزد



 



لیک عمری برفت و راه نیافت



به سرا پردۀ وصال نشد



یک قدم ره به راه دوست نرفت



تا که صد بار پایمال نشد



 



جان به جانان رسیده بود ولیک



آنچه افزود اضطراب ورا



نفس از تیرگیِ کالبدش



تیره ابری شد آفتاب ورا



 



کاش در بند تن نبود کسی



کاش این کالبد نبود و غمش



غم چاقی و لاغری دارد



سوختم؛ سوختم ز بیش و کمش!!



 



بارق شفیعی



کابل



١١/۹/١۳۳٧


کلمات کلیدی این مطلب :  کاش!... ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/11/1 در ساعت : 14:11:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  1099


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 20,169 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,576,129
logo-samandehi