چشمه ی نور
به پیامبر رحمت و مهربانی (ص)
کوهها سر به فلک ذره ی رقصان تواند
محرم راز و نیاز شب عرفان تواند
چشمه ی نور که از غار حرا جوشیدی!
چارده قرن شب و آینه عطشان تواند
ماه و خورشید که از دست تو جان میگیرند
مثل فانوس رها بر لب ایوان تواند
نورت از سمت صدو چارده آیینه رهاست
چشمها غرق تجلی شده، حیران تواند
سوره نام تو هر بار به لب میآید
واژه ها مثل بهشت تو، گلستان تواند
بعد از آن لحظه که عشقت به جهان نازل شد
قلب ها در تپش افتاده، مسلمان تواند
باز تکبیر بزن، "اشهد ان لا" سرکن!
خاکها در عطش خیل شهیدان تواند
خشکسالی ست... جهان تشنه تابیدن توست
چقدر پنجره ها تشنه باران تواند
****
دست بگشا و دعا کن که مسیحا برسد
خاکیان منتظر یوسف کنعان تواند
فروردین ۸۵
کلمات کلیدی این مطلب :
چشمه ،
نور ،
،
،
،
،
،
،
،
،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/18 در ساعت : 22:24:58
| تعداد مشاهده این شعر :
1087
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.