به حرمت توحش ظریف زنانه



به حرمت گورهای دسته جمعی



به حرمت پروردگار عاریتی آینه ها



رستنگاهی جز مرگ نیست.



قبرهای سربریده شده ٬



ناقوس ها جیغ می زنند !



سنگها تن چراغهایی که فقدان روشنیشان را پنهان کرده اند



می خارانند



(سلاله ی سربدار کرمها



اندیشه ی متمدن نقب ها را خط خطی کرده اند )



- صدای سرگردان دلها در قلک وجود



- صدای سر به راه دلها در وجود قلک



به قداست آتش



که در محراب ستاره ها نماز می خواند



این دوئلی دیگر است



این تابوت گاهواره خدایی دیگر است



سوگند یاد می کنم....