لبخند بزن سیب ترین سرخ دلم ، سرخ ترین یاد
لبخند بزن خاطره را پاک کن از خاطر فرهاد
لبخند بزن عشوه کن آرام بیفشان
آن طره ء گیسوی ختن را به بر باد
بگذار بپیچد نفحاتش به سرا روم
دل کشته ء این عطر مطنطن شده ات باد
لب باز ُ کن یک دو کلامی بنوازم
من خفته ترین خامُشم و تشنه ء فریاد
مستانه ترین شیوه ء دلدادگی ام را
می بخشمت آرام خدا پیشه ء بیداد
از نغمه رسوای جنون پر شده سازم
دل در عطش نغمه چشمان تو ناشاد
یک چند اسیرم کن و یک جام بنوشان
در بند جنونت شوم و بنده ء آزاد ...
کلمات کلیدی این مطلب :
کُشانی ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/11/27 در ساعت : 21:32:14
| تعداد مشاهده این شعر :
953
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.