گم شد دل زیبات ،در اندوه زشتت
ای پاکی اندیشه در نقش بهشتت
دستش مریزاد آن که با ذوق وظرافت
صد رنگ چون زیباترین گل ها سرشتت
مثل مترسک های خواب آلوده خوردی
گول رفاقت با کبوترهای کشتت
مدیون این احساس های بی محاباست
امروز و فردایت و..... کل سرنوشتت
هر لحظه با شاقول میزان در قیاسی
از ترس این که کج نگردد باز خشتت
هرسال مال توست تا وقتی بدانی
قدر بهاران خوش و اردیبهشتت
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/8 در ساعت : 11:39:58
| تعداد مشاهده این شعر :
963
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.