سلام دکتر علیرضای عزیزم
از مضمون سروده تان که دربرگیرندهء یک تذکر مناسب اخلاقی بود متشکرم.
مواردی را صمیمانه حضورتان عرض می کنم و برایتان موفقیت آرزو دارم.
- تاکنون ندیده ام که در ادبیات فاخر فارسی به "آینه وار نبودن" توصیه شده باشد. آینه همواره تداعی کنندهء صداقت یا روشنی یا بازتاب دهندهء پرتوهایی از حضرت نورالانوار و صفاتی ممدوح از این دست تلقی می شود. بنابراین تشبیهی که شما به کار برده اید نمی تواند وجه شبه مناسبی داشته باشد مگر این که آن آینه یا مخدوش شده باشد یا این که محدب یا مقعر شود که آن نیز نیازمند بیان صفت و شرایط حادث شده بر ان خواهد بود.
- مصدر "طعنه کردن" اشتباه است و باید درصورت نیاز از "طعنه زدن" استفاده فرمایید و نمی توان آن را با مصدرهایی مثل ملامت کردن، بدگویی کردن، سرزنش کردن و... یکسان انگاشت.
دوست مهربانم! زبان شعر امروز اجازه نمی دهد که برای ساختن فعل نهی از اضافه کردن حرف "م" به جای "ن" بر سر فعل امری استفاده کنیم. به بیان بهتر، استفاده از حرف "م" در این مورد، منسوخ شده است. مصداقی از این تضاد با زبان روز نیز در شعر خودتان قابل مشاهده است، یعنی خودشما یک بار از روی عادت با "نخوان" و بار دیگر با پیروی از روش قدماء با "مخوان" سروده اید.
- همواره برداشت عرفی در یک زبان بر مفهوم لغوی برتری دارد، یعنی اینک برداشت عرفی از فعل نهی "حرف نزن" برداشتی همراه با نوعی احساس مورد توهین و تحقیر قرارگرفتن در مخاطب است. البته تاکید می کنم که به همین صورت مفرد و نه جمع و...
- به نظر من حرف اضافهء "به" در عبارت "خرج به" واقعا حرف اضافه! است مگر این که بتوان با تسامح زیاد، آن را با "برای" مترادف کرد! مثل "به طواف کعبه رفتم..." یعنی "برای طواف کعبه رفتم..."
- علیرضا جان! استفاده از مخفف ها در شعر امروز در زمرهء خلل های زبانی است و استفاده از واژهء تخفیف یافتهء "ز" به زبان شعر شما آسیب می زند.
- بهتر بود بیت دیگری به شعرتان اضافه می کردید تا حداقل بیت موردنیاز قراردادی عروضیان برای داشتن یک غزل مطلوب، رعایت شود.
دوستتان دارم و نگاه روشن بین حضرتعالی را تحسین می کنم.
ضمنا تایید نکردن این نظر حق شماست و مرا ناراحت نمی کند و شاید ارجح نیز باشد.
متشکرم، در پناه خدا باشید.
///////////////////////
سلام بر دوست ادیب و نکته سنجم جناب امامی عزیز.
و اما بعد..
اگر ادعا کنم که در پی پاسخ به ایرادات هستم قطعا به خطا رفته ام بنابر این تنها در حال ارائه نقطه نظرات خود هستم نه بیشتر.
صفت ستار بودن به معنای پوشاننده بودن هر آنچه که دیده می شود هست. حتما همانگونه که می فرمائید، جایگاه آینه در ادبیات پیوسته بعنوان جایگاهی مقدس و مظهر صداقت و زلالی است ولی این بدان معنا نمی تواند بود که از هر چیز خوب، تنها استفاده خوب می توان کرد. مگر شب، مظهر تاریکی نیست؟ پس چرا در جایی دیگر، شب موعد عشاق و نشان آرامش و عرصه خودنمایی رویاها و پرتو نور مهتاب است؟
آینه در گفته حقی، اینجا کاربرد انعکاس صادقانه واقعیتها را نداشته بلکه برای نشان دادن هر آنچه را که در او تابیده شده است می باشد در حالیکه هر دیدنی، گفتنی نیست ...
در مورد طعنه کردن، جنابعالی را ارجاع می دهم به لغتنامه دهخدا. عین عبارت دهخدا بدین قرار می باشد:
طعنه کردن . [ طَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) طعنه زدن . عیبجوئی و بدگوئی کردن : آن گل که برنگ طعنه در می کرده ست با عارض تو بر...
در مورد کاربرد ((به)) بجای ((برای)) همانگونه که خ