ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بوی شراب! ( بر گرفته از مجموعه شعر "نشسته خواهم مرد" انتشارات نشر شهر)


  



                                                              باده خاص خورده ای، جام خلاص خورده ای

                                                                بوی شراب می زند خربزه در دهان نکن



                                                                                                    ( مولوی )



صورت خویش را نگر، خویش ز خود نهان نکن   



آینه وار صورت پیر و جوان عیان نکن



دولت عشق را نگر، صورت مردمان مبین  



باطن خود صفا بده، طعنه به دیگران نکن



حرف نزن، رجز نخوان، ذره ای از عمل بگو       



حرف و حدیث خوب را خرج به این و آن نکن



خطبه ی این منم مخوان ، دعوی بی عمل مگو



"بوی شراب می زند، خربزه در دهان نکن"



                                                                                             اسفند 1385



 


کلمات کلیدی این مطلب :  بوی ، شراب! ، ( ، بر ، گرفته ، از ، مجموعه ، شعر ، "نشسته ، خواهم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1390/12/15 در ساعت : 14:56:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  1755


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی مظفری
1390/12/16 در ساعت : 9:24:36
سلام
بسیار زیبا سروده اید
حرف نزن، رجز نخوان، ذره ای از عمل بگو

حرف و حدیث خوب را خرج به این و آن نکن
پایدار باشید و طبعتان همیشه روان
//////////////
سلام.
اما تو حرف بزن، حرفهات شیرین است.
مصطفی پورکریمی
1390/12/16 در ساعت : 0:45:15
سلام جناب دلخوش گرامی

زیبا و درخور تأمل بود . سال ها از انتشار آن گذشته با این حال دو پیشنهاد دارم :
1 - باطن خود صفا بده، طعنه به دیگران نکن ........... طعنه زدن درست است نه طعنه کردن

2 - حرف و حدیث خوب را خرج به این و آن نکن .... به جای " خرج به " " مصرف " روان تر است .
موفق باشید.
//////////////////
استاد سلاااام
خیلی وقت است که زیارتتان نکرده ام. اصلا از این به بعد سعی می کنم خطاهای ادبی ام را بیشتر کنم تا شما را بیشتر ببینم.(مزاح)
چشم بررسی می کنم.
با تجدید ارادت
علی رضا آیت اللهی
1390/12/15 در ساعت : 18:0:50
سلام
لذٌت زيبايي . درس اخلاق ، و... اي كاش اين روزها اين شعر را هم به در وديوار شهر مي زدند ..
///////////////////
سلام استاد. سایه تان برقرار.
مصطفی پورکریمی
1390/12/16 در ساعت : 14:27:21
سلام دکتر جان
من هم از دیوار شما بالا می روم نه به خاطر کوتاهی که خیلی هم بلند و استوار است بلکه به خاطر این که مرتکب عمل مجرمانه ای شوم تا مورد توجه وکیل هوشمندی چون شما واقع گردم .
محمد توحیدی چافی
1390/12/16 در ساعت : 9:40:28
سلام...زبان و موسيقي شعرت تغيير كرده بود برقرار
////////////////
سلام. علامت پیری است شاید(مزاح)
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1390/12/16 در ساعت : 10:57:35
سلام و عرض ارادت
جذاب و شیرین بود این شعر دلنشین ، شاعرانگی شما مستدام
////////////////////
سلام استاد. سرفرازمان کردید.
بهشاد امامی
1390/12/16 در ساعت : 16:13:26
سلام دکتر علیرضای عزیزم
از مضمون سروده تان که دربرگیرندهء یک تذکر مناسب اخلاقی بود متشکرم.
مواردی را صمیمانه حضورتان عرض می کنم و برایتان موفقیت آرزو دارم.
- تاکنون ندیده ام که در ادبیات فاخر فارسی به "آینه وار نبودن" توصیه شده باشد. آینه همواره تداعی کنندهء صداقت یا روشنی یا بازتاب دهندهء پرتوهایی از حضرت نورالانوار و صفاتی ممدوح از این دست تلقی می شود. بنابراین تشبیهی که شما به کار برده اید نمی تواند وجه شبه مناسبی داشته باشد مگر این که آن آینه یا مخدوش شده باشد یا این که محدب یا مقعر شود که آن نیز نیازمند بیان صفت و شرایط حادث شده بر ان خواهد بود.
- مصدر "طعنه کردن" اشتباه است و باید درصورت نیاز از "طعنه زدن" استفاده فرمایید و نمی توان آن را با مصدرهایی مثل ملامت کردن، بدگویی کردن، سرزنش کردن و... یکسان انگاشت.
دوست مهربانم! زبان شعر امروز اجازه نمی دهد که برای ساختن فعل نهی از اضافه کردن حرف "م" به جای "ن" بر سر فعل امری استفاده کنیم. به بیان بهتر، استفاده از حرف "م" در این مورد، منسوخ شده است. مصداقی از این تضاد با زبان روز نیز در شعر خودتان قابل مشاهده است، یعنی خودشما یک بار از روی عادت با "نخوان" و بار دیگر با پیروی از روش قدماء با "مخوان" سروده اید.
- همواره برداشت عرفی در یک زبان بر مفهوم لغوی برتری دارد، یعنی اینک برداشت عرفی از فعل نهی "حرف نزن" برداشتی همراه با نوعی احساس مورد توهین و تحقیر قرارگرفتن در مخاطب است. البته تاکید می کنم که به همین صورت مفرد و نه جمع و...
- به نظر من حرف اضافهء "به" در عبارت "خرج به" واقعا حرف اضافه! است مگر این که بتوان با تسامح زیاد، آن را با "برای" مترادف کرد! مثل "به طواف کعبه رفتم..." یعنی "برای طواف کعبه رفتم..."
- علیرضا جان! استفاده از مخفف ها در شعر امروز در زمرهء خلل های زبانی است و استفاده از واژهء تخفیف یافتهء "ز" به زبان شعر شما آسیب می زند.
- بهتر بود بیت دیگری به شعرتان اضافه می کردید تا حداقل بیت موردنیاز قراردادی عروضیان برای داشتن یک غزل مطلوب، رعایت شود.
دوستتان دارم و نگاه روشن بین حضرتعالی را تحسین می کنم.
ضمنا تایید نکردن این نظر حق شماست و مرا ناراحت نمی کند و شاید ارجح نیز باشد.
متشکرم، در پناه خدا باشید.
///////////////////////
سلام بر دوست ادیب و نکته سنجم جناب امامی عزیز.
و اما بعد..
اگر ادعا کنم که در پی پاسخ به ایرادات هستم قطعا به خطا رفته ام بنابر این تنها در حال ارائه نقطه نظرات خود هستم نه بیشتر.
صفت ستار بودن به معنای پوشاننده بودن هر آنچه که دیده می شود هست. حتما همانگونه که می فرمائید، جایگاه آینه در ادبیات پیوسته بعنوان جایگاهی مقدس و مظهر صداقت و زلالی است ولی این بدان معنا نمی تواند بود که از هر چیز خوب، تنها استفاده خوب می توان کرد. مگر شب، مظهر تاریکی نیست؟ پس چرا در جایی دیگر، شب موعد عشاق و نشان آرامش و عرصه خودنمایی رویاها و پرتو نور مهتاب است؟
آینه در گفته حقی، اینجا کاربرد انعکاس صادقانه واقعیتها را نداشته بلکه برای نشان دادن هر آنچه را که در او تابیده شده است می باشد در حالیکه هر دیدنی، گفتنی نیست ...
در مورد طعنه کردن، جنابعالی را ارجاع می دهم به لغتنامه دهخدا. عین عبارت دهخدا بدین قرار می باشد:
طعنه کردن . [ طَ ن َ / ن ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) طعنه زدن . عیبجوئی و بدگوئی کردن : آن گل که برنگ طعنه در می کرده ست با عارض تو بر...
در مورد کاربرد ((به)) بجای ((برای)) همانگونه که خ
حمیده میرزاد
1390/12/15 در ساعت : 23:38:26
سلام جناب دلخوش

خواندمتان ..زیبا بود و پر از پندهای استادانه

نویسا باشید
///////
سلام
من از نصیحت دادن فراری ام. اینها درد دل بودند.
برقرار باشید.
سارا وفایی زاده
1390/12/16 در ساعت : 10:1:52
سلام آقای دلخوش

زیبا سرودید.
////////////////
سلام . ممنونم از لطفتان.
علی میرزائی
1390/12/16 در ساعت : 23:49:44
سلام جناب دلخوش
غزلی زیباست و اندرزی شایسته
//////////////
سلام
ممنونم از لطفتان
بازدید امروز : 523 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,956,916
logo-samandehi