بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایهالعزیز... مَسّنا و اهلنا الضُر ....
تـا بـه کی پـرده نشینی و چنـين پنهانـی؟
تا به کی قوم به حج رفته و سرگردانی؟
آخر ای مهر بگو پشت کدامیــن ابـری؟
یا کجا هست که می تابی و نور افشانی؟
سـاقـی میـکدۀ عشـق کدامیــن شهـری؟
جرعه وصل کجا هست که می گردانی؟
معتکف در دل محراب کدامین مسجد؟
نور ماهت به چه شامی است که می تابانی؟
ای دعای همۀ شـب زدگـان نـام تـو بـاد
وی سحر گاه شبی تـار و بسی ظلمـانی
دل تلاطـم زدۀ هجـر تـو گشته است بیـا
آبــی روشــن دریــای دل طــوفــانــی
تا به کی دیده به دیدار تو دلخوش باشد؟
سوسوی شمع کمی ماند شبـی طولانـی
ای کـه در هر نـظر از دیـدۀ ما گـردانـی
می شود روی چو ماهت سوی ما گردانی؟
1385-مجموعه دل فریاد گرفت
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/22 در ساعت : 15:24:25
| تعداد مشاهده این شعر :
1127
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.