دور و برم همیشه همین بوده درد و آه
گاهی به زور خنده و گاهی به اشتباه
مثل شکنجه بوده مسیرم همیشه سخت
پایم برهنه ، سنگ فقط بوده توی راه
جایی نداشت روی زمین هیچوقت ، هیچ
یک آدم ِ شبیه من آرام و سربراه
*دنیای ما همیشه همینطور بوده است
از چاله در نیامده افتاده ای به چاه*
حالا تو هم که ساز مخالف گرفته ای
سرسخت مثل آهن و دوری شبیه ماه
وقتی که دور میشوی از روزهای من
وقتی که باز میشود این زندگی سیاه
چیزی نمانده بی تو برای نباختن
حتی مرا ، اگر شده بسیار کم ، بخواه
* دنیای عشق صحنه ای از افت و خیز هاست / از چاله در نیامده افتاده ای به چاه
اگه درست یادم مونده باشه از استاد عزیزم جناب آقای عبدالرضا کوهمال جهرمی باید باشه
کلمات کلیدی این مطلب :
غزل ،
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/28 در ساعت : 2:0:34
| تعداد مشاهده این شعر :
791
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.