قاصدک سخت به دنبال کسی می گردد
در هیاهو پی فریادرسی می گردد
خبری از دل خونم به شهنشاه برد
این دل زار پی دادرسی می گردد
به نگارم برسان این خبر از پشت نقاب
لحظه ای فرقت کویت بودم رنج و عذاب
تا به کی پنجره فولاد و ضریحت نگرم
جان من سرور من بربکش آن ستر حجاب
نیک دانم که خبر از دل زارم داری
خبر از غربت دوری نگارم داری
واله رحمتت و منتظر صاحب خود
خود دعا کن که پی از صبر و قرارم داری
هرکه بی تاب شده ملتمس کوی تو شد
هر که مهتاب شده خاک ره کوی تو شد
جمله ی اهل ادب در طلب بوی تو اند
اقتدار فلک اندر خم گیسوی تو شد
جان بی مایه ی من پیشکشی بر کرمت
پرکشد لحظه به لحظه دل من تا حرمت
قسمت می دهم ای شاه خراسان که مرا
بنگاری به صف منتظران با قلمت
آوا
آبان 88
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1390/12/29 در ساعت : 21:27:5
| تعداد مشاهده این شعر :
1009
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.