ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دوتاماهی قرمز


دوتاماهی قرمز....

اتاقش از تمیزی برق می زد ، با اینکه دستاش می لرزید حتی شبشه های اطاقش رو هم حسابی برق انداخته بود ، به خودش هم رسیده بود ، موها ی سرو صورتش رو کوتاه کرده بود ، یه نگاه دیگه به آینه انداخت ؛دستی به موهای سرش کشید ، دگمه های کتش رو بست و یقه ی پیراهنش را مرتب کرد . کنارآینه ، سفره ی هفت سین رو مرتب چیده بود ، قاب های عکس دوروبرش رو برای بار چندم گرد گیری کرد ؛ امان از دست این دوتاماهی قرمز که یه ریز تو تنگ وول می خوردند . نگاهی به ظرف شیرینی و ظرف آجیل های روی میز انداخت ، دستش رو دراز کرد و یک دونه شیرینی برداشت و تا جلوی دهنش آورد ، یادحرف دکترش که افتاد آروم برگردوندش سر جاش ، مرض قند هم عجب مرضیه  -. اسکناسای تا نخورده هزارتومنی لای قرآن رو یه بار دیگه مرتب کرد . تاچندلحظه دیگه اتاقش پر از مهمون می شد . طبق رسم سالهای قبل ، امسال نوبت اون بود که همه ی همسایه ها سال تحویل رو مهمون اون باشند ... یک ساعت بعد که همه همسایه ها رفتند دوباره اون موند و یه صندلی و یه پنجره ی رو به حیاط و یه نگاه منتظر و دوتاماهی قرمز که یه ریز تو تنگ بلور کنارآینه وول می خوردند..

 


کلمات کلیدی این مطلب :  دوتاماهی ، قرمز ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/1 در ساعت : 21:27:33   |  تعداد مشاهده این شعر :  766


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

هستی ثنایی
1391/1/23 در ساعت : 11:57:26
درود بر جناب فرجی ارجمند
به این مهمانی سال تحویل رفتم و در تنهایی بعد مهمانیش غصه خوردم وبه تنهایی و بی کسی خود گریستم ......همیشه ایام شادکام باشید
ارسالی: حشمت اله حیاتی........23/1/91
--------------------------
جناب آقای حیاتی عزیز سلام . من یادداشت شما را تازه امروز خواندم . پیری ست وهزارن النگ ودولنگ . از اینکه شما را به این میهمانی دعوت کرده و شما هم بذل محبت کرده وتشریف آورده بودید بی نهایت خوشحالم وممنونم از بزرگواریتان که نوشته ام را خوانده اید و از اینکه نوشته ی من شما را متالم کرد متاسفم . من هنوز زخمی لحطه های بعد از میهمانی آن عزیزم . سربلند باشید و شادکام ومجددا ممنون از اظهارنظر ومحبتتان . ارادتمند-فرجی
بازدید امروز : 378 | بازدید دیروز : 14,876 | بازدید کل : 123,001,744
logo-samandehi