ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



چند رباعی نیمایی


سوال



دنبال چه مي دود در اين آبادي



اين رود پريده رنگ



                                 با اين عجله ؟



مرتضي گفت : حالا که به کاشان آمده ايم ، سري به سهراب بزنيم . به امام زاده رفتيم . آفتاب خرداد ماه مايل مي تابيد . در آسمان بعدازظهر تکه ابري پيدا بود . سايه ي مناره ها مثل دودست برآمده بر گورسهراب روئيده بودند . مرتضي با کاسه ي دست هايش آب بر چيني نازک تنهايي ريخت . گفت : سنگ قبر سهراب يک تکه ابر زلال است . دست هايم را در آن فرو بردم ! به روستاي علوي رفتيم ، نهري از کنار جاليز رد مي شد...



 



 رهايي يک



 در گوشه متروکه يک قبرستان



گوري تنها



            با نام رضا



                           آزاد و رها...



گردش در قبرستان متروکه ، خواندن روي قبرها و ديدن آنها دل آدمي را زلال مي کند . در يکي از همين قبرستانهاي کوچک، قبري کوچک ديدم که فقط روي آن نوشته شده بود _ رضا _ حس اين تصوير هيچ گاه مرا رها نمي کند . فقط مي توانستم احساس خوشايندم را با اين دو پاره کوتاه بيان کنم . رضا دنيا را به هيچ گرفته است ، نه تاريخ تولدي ، نه وفاتي ، نه نام پدر و نه ... غروب خسته اي بود . هوا نه سرد و نه گرم.



رهايي دو



 شگفتا



چه آسودگي ها ست در نام تو



بگو نام فاميل تو چيست آيا ؟



                                    رضا.



 



 مقبره ی فقیه



در مقبره ي فقيه با دلتنگي



يک مشت تراب تازه را کردم بو



عطر نفس نفيسه مي آمد از او



گورستان فقيه ،جايي است که خواهر خردسالم  در آن قبرستان مدفون است . او به علت سرخک مرده بود . پدرم در وصيت نامه اش  نوشته بود او را کنار نفيسه دفن کنند . بعدها سوداي نام و ياد او ، پدرم را واداشت تا اسم دختر چهارمش را نفيسه بگذارد . فروردين  به آن گورستان رفتم ، نتوانستم قبر او را پيدا کنم . هوا نيمه ابري بود و من محزون بودم . دلم قطره قطره از چشم هايم مي چکيد . سرخک خورشيد بيشتر شده بود.


کلمات کلیدی این مطلب :  چند ، رباعی ، نیمایی ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/15 در ساعت : 15:38:40   |  تعداد مشاهده این شعر :  1468


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اکبر مقدم
1391/1/16 در ساعت : 9:16:9
سلام استاد
از رباعي هاي نيمايي
و دلنوشته هايتان
دل ما هم همراهت شد
درود بر شما
سارا وفایی زاده
1391/1/15 در ساعت : 18:52:0
درود جناب رحمانی
هادی ارغوان
1391/1/16 در ساعت : 18:23:2
سلام

سوال ، دلنشین بود.

رهاییِ ِ یک و دو بایدبه توضیح ضمیمه باشندتا
محتوای شان قابل درک شود.
اما دلنوشته های تان سرشار از احساس بود.
اگردرهمین سایت ، و ذیل همین پست ، قواعدِ
رباعی ی نیمایی رابه صورت مختصربیان می فرمودید،
باعث التذاذ می شد.
بهروزباشید.
علی رضا آیت اللهی
1391/1/16 در ساعت : 9:27:48
سلام
احساسات در اوج . لطافت در بينهايت . بهاري است...
حمیدرضا اقبالدوست
1391/1/15 در ساعت : 22:59:20
بسیار عالی استاد رحمانی /از شعرها و متن زیبایتان به خوبی ارتباط برقرار می شد /پاینده و شاد باشید / یا حق
علی رضا آیت اللهی
1391/1/16 در ساعت : 9:32:41
سلام
صميمانه
شايد باورتان نشود تا كنون رباعي نيمائي نشنيده بودم . اصطلاح « رباعي » در جهان يك ميليارد و سيصد ميليوني عرب و اسلام در چارچوب شعر كهن شناخته شده است و البتٌه حتي استاد مراكشي الاصل فرانسوي ما هم مي گفت كه حتما" بايد بر وزن « لا حول ولا قوٌه الٌا بالله » باشد . اين نوع رباعي نمي تواند نامي پارسي داشته باشد ؟

//////////////////

من کتابی را با عنوان سبزها قرمزها منتشر کرده ام که نام فرعی اش صد رباعی نیمایی بود. که نظریه هایی از شاعران همروزگار ما نیز در موخره ی آن بود. چنانچه نشانی بدهید برایتان ارسال می کنم.
مصطفی پورکریمی
1391/1/17 در ساعت : 0:2:51
سلام جناب استاد رحمانی عزیز
از این حس متعالی شاعرانه و قلم توانمند استادنه و نفوذ کلام عارفانه شما هم به وجد آمدم هم اندوهی سنگین در حنجره ام سایه انداخت .زنده و سرسبز و شاعر بمانید .
علی‌رضا دل‌خوش
1391/1/20 در ساعت : 3:30:0
استاد ، استفاده کردم.
کاش راهی دیگر برای نشان دادن میزان لذتی که از نوشته تان داشتم وجود داشت.
روی قبری که نوشته شود رضا، می توانم چهره پیره زن محترم ولی محتاجی را که دیروز کنار یکی از مراکز خرید شهر نشسته بود و مشغول سنجض سخاوت مردم بود پای دخترم به کاسه اش خورد و کاسه اش که صاحب چند سکه بود به جوب افتاد و رفت ولی پیره زن محترم صد بار تکرار کرد IT'S OK ، که مبادا من دخترم را دعوا کنم . و هر چه اصرار کردم تا کاغذ پاره ای بنام اسکناس را از من بپذیرد، همین به ظاهر گدا، از من نپذیرفت.
این یعنی ((رضا))
حسین سنگری
1391/1/15 در ساعت : 17:3:3
درود بر استاد رحمانی عزیز.
سال جدید رو صمیمانه خدمت شما تبریک عرض میکنم.
بالاخره رباعی های نیمایی ... چقدر دوست دارم این رباعی ها رو ... چند بار کتابتون رو مطالعه کردم ... ولی باز هم برام تازگی داره ... برقرار باشید.

//////////

درود بر شما . ناقابل است.
آرزو پناهی (باران)
1391/1/16 در ساعت : 1:0:36
درود بر شما
در یک کلام واقعا زیبا بود
برقرار باشید و شاعر..
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/1/18 در ساعت : 13:19:28
سلام استاد
همین خصوصیت کارای شما رو خیلی دوست دارم...همین سادگی همین قوتی که در کلمات فریاد می زنن..
ممنونم
مصطفی معارف
1391/1/16 در ساعت : 11:2:3
درود بر جناب رحمانی استاد بزرگورا از این نوشته اخیرتان خیلی بهره بردم . برایتان آرزوی صحت و سلامت دارم .
شادمان باشید
علی میرزائی
1391/1/15 در ساعت : 17:36:2
سلام جناب رحمانی عزیز
با این رباعی ها ودل نوشته ها به تصوری
از پاکی روح وصافی دل و لطافت عواطف ورقت قلب
که از شما داشتم یقین کردم

///////////////
ای وای برمن. آقای میرزایی! از لطف شما ممنون. . دل خودتان زلال است.
بازدید امروز : 6,181 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,562,141
logo-samandehi