ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



نامه باران 2


سلام غم شیرینکم



سلام غم عینکی مسحورم



که درضیافت،ضیق ماه به صورتت نشسته است



اینروزهای بی تویی



نه گوشی برای شنیدن نجواهای جوانم هست



نه دهانی که تودرآخرین ملاقات عسلش گذاشتی



دهانی که دردهانت گره خورد



وآخرین ترانه ی ناجدایی ممکن گردید



هم  اینک که زندانی جنون نجواهای منی



سری به سرسری ترین اشتیاق زندگی ات بزن



منتظرم ملاقاتم دهند



تاغبارهزارسال دوری وهجران



ازرختمان بروبیم ودرقهقهه ی آب به ربوبیت خدابرسیم



منتظرمباش



همین فرداازکوههای رفاقت آنروزهای تلخ



بقچه بقچه طلوع خواهم کرد



من دل به کرم دل  سپرده ام



با تو دل میزنم



تا نفسم تنگ گریه های شبانه ام نشود



یادت هست؟



همانجایی که دخنرک دانه های شن را



میشمرد تا بازیش راتکمیل کند



یادت هست وقتی پشت ابرها



گرگ را به هوا میسپرد



تا نخود سیاهش را بیابد



و تو و او مستانه



پنبه ابر را حلاجی می کردید



و برای دیدن ستاره



بر سر روز فریاد میزد



و به خواب وعده دیدار میداد



 



حال من خوب است!!



خوبیم را تو دانی و بس!!!



با تو روزگارم عسل است!!!



 



ادامه دارد ...............



 



آرزو(باران)


کلمات کلیدی این مطلب :  نامه ، باران ، 2 ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/19 در ساعت : 17:53:38   |  تعداد مشاهده این شعر :  1017


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اکبر نبوی
1391/1/19 در ساعت : 18:35:46
درود بر سرکار خانم پناهی
حس، ترکیب و تصاویر زیبایی دارد این سپید دلنشین.
پاینده باشید
.............................................
سپاس از شما بزرگوار برای خواندن همیشگی باران
زیبا حضور صمیمانه شماست.
شاعرانگیهایتان مستدام...
مجتبی اصغری فرزقی
1391/1/20 در ساعت : 13:15:14
سلام آرزو پناهي


شعر يا به نوعي مطلب شما را خواندم

اگر توجه كرده باشي من در اگثر مواقع فقط به شعر شما را خواندم اكتفا مي كنم ولي

چرا كه در حوزه نقد يا نبايد واردشد يا اگر وارد مي شوي بايد مصداق بياوري


من اصلا با اين روش كه همه از شعر تعريف مي كنندزياد ميانه خوبي ندارم

من اعتقاد دارم شاعران بازوان هم هستند وبايد بي رحمانه هم را نقد كنند تا مسير صاف تر شود


اين كه هي تعريف كنند و دست مريزاد بگويند مشكلي حل نمي شود كه هيچ مسير هم گم مي شود


ببخشيد خواهر خوبم

شرمنده


شعر شما را خواندم

در برخي جاها اشتباه تايپي داشتي

در ضمن من بارها به شما گفتم ايجاز را رعايت كنيد و همه چيز را براي مخاطبتان رو عنوان نفرماييد


بگذاريد كه مخاطب در شعر مخصوصا شعر آزاد و سپيد سهم داشته باشد حالا كلاسيك ...


ببخشيد بقيه اش بعد


مخلص شما


مجتبي اصغري فرزقي
.....................................................
سلام . سپاس از حضور شما بزرگوار
من هرگز به اینکه مورد نقد نقد قرار بگیرم اعتراضی نکردم و نخواهم کرد
طولانی بودن این نامه هم دلیلش فقط نامه بودنش هست البته اگثر کارهای بنده بلند است که با کوتاه نویسی میانه چندان خوبی ندارم .
در مجموع از اینکه مورد نقد قرار می گیرم بسیار بسیار مسرورم
منتظر نقدهای ما و دیگر اساتید بزرگوارم هستم
پاینده باشید...
حمیده میرزاد
1391/1/20 در ساعت : 1:58:41
سلام بانو پناهی

نامه ی زیبایتان پر از لطافت شاعرانگی است خواندم ولذت بردم.

پایدار باشی خواهرم
.....................................................
سپاس نازنینم از حضور همیشگیتان
علی رضا آیت اللهی
1391/1/20 در ساعت : 15:3:0
سلام به شاعره گرامي
چند روز پيش استاد آتشي شعري از ژاك په ره ور ترجمه كرده بودند كه در عين حال سناريست هم هست . يك روز در يك سخنراني كوتاه در فرانسه مي گفت : سناريو بايد يك شعر بلند باشد ؛ زيبا و ظريف . و يك شعر بلند نيز بايد يك سناريو باشد ؛ داستان دار و جذٌاب تا خواننده آن را بخواند و تا آخر هم بخواند ؛ مي تواند بخش - بخش شود امٌا بهتر است اپيزود به اپيزود ( حاشيه روي و شرح و تفصيل بيش از حدٌ ) نشود تا حوصله خواننده را به سر نبرد .
تعدادي « تشبيه بالكنايه » داريد ؛ همگي زيبا ، لطيف ، عاطفي و « در خلوت دل » . مخاطب خاصٌي داريد آنقدر نزديك ، آنقدر نزديك ، آنقدر نزديك كه انگار خود شما است . بيگمان خود شما است . يا اين كه دوسر در يك بدن با يك دل . جدايي از يار براي شاعر به نوعي از خود بيگانگي حتي نسبت به جامعه اش مي شود ... و پارا از هنجارها عرف ها و عادتهاي جامعه خود فراتر مي نهد . عجيب نيست كه در شعر سپيد خود وارد سبك هندي مي شويد . چون سبك هندي در ايران همچنان ماندگار است و پرخريدار تا نزد نيما و طرفداران وي . منتهي ايهام در شعرهايتان زياد است ( يا من به اصطلاح نمي كشم ) و گرچه گاهي به نظر مي رسد با تناقض هائي فكري امٌا سرانجام در چارچوب تناسخ جاي مي گيرد و چه بسا به انالحق برسد ؟!!! . اين « ربوبيٌت » كه شما سروده ايد ....
..................................................................
درود بر استاد بزرگوارم
در برابر سخنانتان جایی برای صحبت بنده نمیماند فقط من متوجه نشدم برداشتتان به طور کلی چه بوده..
افشین تل لو
1391/1/20 در ساعت : 9:48:26
سلام
خواندم ولذت بردم.
استوار باشید.
..................................
سپاس از حضورتان
پاینده باشید...
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/1/20 در ساعت : 18:54:22
سلام و عرض ادب
سپید ِ شیرین ، زیبا و سپیدی بود ، دست مریزاد
.........................................................................
سپاس از حضورتان بزرگوار
شاد باشید..
علی میرزائی
1391/1/20 در ساعت : 0:10:22
سلام سرکار خانم پناهی
سپید بلند و زیبای شمارا می خوانم
و لذت می برم
...........................................
سپاس استاد از بودن و خواندنتان
بلند بودن نامه ام را ببخشایید اگر از حوصله تان خارج بود..
علی رمضانی
1391/1/20 در ساعت : 13:26:33
با سلام

شعر شما بيشتر رمانتيك است تا رئال ولي نتيجه آن نه رمانتيك نه رئال حالا اگر بيشتر استعاره اي بشود فكر كنم بهتر باشد به هر صورت شعر خوبي است موفق باشيد
.................................................................
سلام و سپاس از حضورتان
نظرتان متین
کم اطلاعاتی بنده را ببخشایید اما اعتقادم به همان شیوه رمانتیک است شاید گه گاهی به رئال بپردازم و این هم شاید از عیب های پر احساسیست
به هر حال خوشحالم که میزبان قدوم پر مهرتان بودم
همیشگی باشید...
بازدید امروز : 2,364 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,958,757
logo-samandehi