ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آهْ سایشگاه


می پرسم از اندوهِ نایابی که او را برد
از هاله ی نه توی مهتابی که او را برد
این بیت ، بند دوم یک آهْ سایشگاه
او میخکوب عکس بی قابی که او را برد
می پرسمش از دور، ازدیروز، از دریا
از موج خیز سرد سیلابی که او را برد
اول نگاهم می کند - گفتم، روانی نیست-
می گوید از شب های شادابی که او را برد:
من را ...سوار یک سمند بی پلاک آمد
داماد...من ای کاش....سهرابی که او را برد
چیزی نمی فهمم از این بی سطر نا مفهوم
او خود ولی می گوید از آبی که او را برد:
سهراب نام دوست....بیچاره لیلا هم
من...بین ما روزی شکرآبی ...که او را برد
هی رفتم و هی آمدم بی کودکی ها....ها
افتاده بودم در همان تابی که او را برد
دختر فراری ها برایش پارک آوردند
لیلا نبود آن بید لرزابی که او را برد
یک هشتْ شنبه ...ساعت فردا...پری روزا
با من قرارِ.... مانتویی آبی که او را برد
از آستانه تا خود دروازه خندیدیم
هی گفت از هر در سخن... بابی که او را برد
این آخرین دیدار ما... مرفین اگر... بی او
می پیچدم در خلسه ی خوابی که او را برد
مثل پسین سالمندی های یکشنبه
افتاده بودم کنج زندابی که او را برد
زن های فامیل آمدند از بوق بوق شهر
دیدم عروس و تور و قلابی که او را برد
زن ها به رسم ایل بر آتش.... سپندیدم
هی سوختم بی رسم و آدابی که او را برد
دف می خورد حالا تمام شهر بی تنبور
کل می خورم بی زخم مضرابی که او را برد
***
من راوی این قصه ام، از متن می آیم
می گفتم از مردی و سیلابی که او را برد
از آهْ سایشگاه او تا خانه ی لیلا
می تابدم مهتاب بی تابی که او را برد
او خود منم ، من اویم و آیینه می داند
آهی که من را سوخت ،گردابی که او را برد
من خواب می دیدم، همان خوابی که او را دید
من خواب می بردم، همان خوابی که او را برد
من را... سوارِ... یک سمند بی پلاک... آمد
من عاشقش بودم، نه سهرابی که او را برد
________________________________________
* در این غزل، جهت همخوانی صورت و محتوا، کلمات قافیه دچار تکرار و پریشانی است. با شناخت و باورداشت معاییر نقد کهن، به این دیگرگونی تن داده ام. در برخی از اشعار دیگر این مجموعه نیز از تکرار قافیه و استفاده های عادت ستیزانه از وزن و کلمات قافیه پرهیز نداشته ام از جمله در غزل های پیشنماز، فالگیر، یک تکه باران، دریچه های بسته و... م.ح. بهرامیان
کلمات کلیدی این مطلب :  آهْ ، سایشگاه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/22 در ساعت : 0:24:29   |  تعداد مشاهده این شعر :  900


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 10,302 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,804,356
logo-samandehi