ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



مثل یک سیب


یک غزل گفته ام مثل یک سیب، با ردیف بیفتد بیفتد
شاید این شعر بی مایه باشد، شاید این قافیه بد بیفتد

من ولی امتحان کردم امشب، آسمان ریسمان کردم امشب
شاید این شعر بی مایه روزی، دست یک روح مرتد بیفتد

من ولی در پی یک سؤال، این که پایان این ماجرا چیست؟
این که آخر چرا مرگ باید روی یک خط ممتد بیفتد؟

شعله باید بر انگیزم ازخویش، دار باید بیاویزم از خویش
تا کی آخر در آیینه چشمم، بر نگاهی مردد بیفتد

بر لب بام خورشید بودیم، بر لب بام خورشیدآری
بر لب بام خورشید ناگاه، ماه در پایت آمد بیفتد

اشک بر سطر لبخند افتاد، خواندم از گونه های تو در باد
سیب یک لحظه یک اتفاق است، اتفاقی که باید بیفتد

اتفاقی شبیه شکستن، خلسه ای مثل از خود گسستن
اتفاقی که امروز... فردا... یا نه هر لحظه شاید بیفتد

خیز و در شهر غوغا کن آزر! آتشی تازه بر پا کن آزر!
رفته است آن تبر دار دیروز، پای بت های معبد بیفتد

موج باید برانگیزی از من، ماه باید بیاویزی از من
موج یا ماه تا نبض دریا، یک دم از جزر و از مد بیفتد

*****
مرگ طنزی فصیح است آری، باید از عمق جان خواند وخندید
گرچه این شعر بی مایه باشد، گرچه این قافیه بد بیفتد
کلمات کلیدی این مطلب :  مثل ، یک ، سیب ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/22 در ساعت : 0:25:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  750


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مهدیه زرعی ( هدیه)
1391/1/22 در ساعت : 20:0:21
سلام و وقت بخیر.
شعر زیبایی بود.
موفق باشید
بازدید امروز : 10,150 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,983,071
logo-samandehi