ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



قصیده گرسنه
برای دردمندی های مردم سومالی و همه گرسنگان جهان


عصر است و غروب رمضانی که گرسنه است
لب های تو در بانگ اذانی که گرسنه است
لب های تو و تشنگی چک چک لیوان
دستان من و سفره ی نانی که گرسنه است
وقت است بیایی و دل تب زده ام را
هذیان صدایی بچشانی که گرسنه است
کوهم من و سر می کشد از بُهت دهانم
نام تو به رنگ فورانی که گرسنه است
می دزدمت از مردم قحطی زده ی شهر
می پوشمت از چشم جهانی که گرسنه است
بلعیده دو دست از شب پیراهن من را
راهی شده ام با چمدانی که گرسنه است
پرواز صد و یازده، مقصد شب قحطی
بلعیده هوا را خلبانی که گرسنه است
می گردم و دنبال ورم کرده ی یک ماه
در کوچه ی بی نام و نشانی که گرسنه است
سومالی سودا زده را می خرم امروز
از گیشه ی پُر گَرد دکانی که گرسنه است
سومالی ماتم زده یک مادر تاریک
با کودک بی تاب و توانی که گرسنه است
انگار عروسی تو در دهکده بر پاست
خونریز من و سورخورانی که گرسنه است
من را ببر از داد و هوارِ شبِ لبخند
من را ببر از خانه برانی که گرسنه است
بر حسرت من یک شکم سیر بخند و ...
آزاد کن از رنج جهانی که گرسنه است
من آمده ام با شـب واگـیر بجنگم
با شیشه ایِ قطره چکانی که گرسنه است
جاری شدم از نیل که دنباله بگیرم
آشوب تو را در شریانی که گرسنه است
می بینم و یک نیمه ی سیر از کره ی خاک
در کاسه ی خالی جوانی که گرسنه است
یک شاخه یِ خشک است میان تب و تشباد
این سبزه ی باریک میانی که گرسنه است
اسطوره ی اینان همه طبل و طپش مرگ
پاکوبی شان جامه درانی که گرسنه است
اینجا همه در هلهله ی سرخ و سیاهند
در کشمکش دیوکشانی که گرسنه است
انگار که برخاسته اند از شبح خویش
از هول هیولای نهانی که گرسنه است
گـرما و بیـابان و تب و تاول و تشـویش
در می برم از مهلکه جانی که گرسنه است
***
[ قانون زمین است که گاه از سر سیری
بنشینی و هی شروه بخوانی که گرسنه است
درد تو تب قافیه ای باشد و با زور
در پای ردیفی بنشانی که گرسنه است...]
با حرف مسلمانم و با دل چه بگویم
خون می خورم از نیش زبانی که گرسنه است
در جنگ صلیبی است زمین با من و چشمم
بر بازوی امداد رسانی که گرسنه است
انگار که ضحاکم و روییده دو تا دست
از شانه ی من شکل دهانی که گرسنه است
یک سوی زمین مرتع گاوان هیاهو
یک سو شکم گاوچرانی که گرسنه است
صد ها گَله قربانی عیش دو سه چوپان
ما دلخوش موسی و شبانی که گرسنه است(!)
قانون زمین است که سگ باشی و خود را
تا لاشه ی گرگی بکشانی که گرسنه است
قانون زمین است و منِ تشنه ی لبهات
قانون زمین است و زمانی که گرسنه است
می دزدمت از مردم قحطی زده ی شهر
می پوشمت از چشم جهانی که گرسنه است
***
عصر رمضان است و تو و شوق نفسهات
افطاری جان از هیجانی که گرسنه است
حیف است که در نافله ی ناز نبینی
شب ناله ی چشم نگرانی که گرسنه است
حیف است که در حادثه، با دشمن خونیت
همسایه نباشی و ندانی که گرسنه است
کلمات کلیدی این مطلب :  قصیده ، گرسنه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/22 در ساعت : 1:21:37   |  تعداد مشاهده این شعر :  1218


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سارا وفایی زاده
1391/1/22 در ساعت : 12:23:22
سلام جناب بهرامیان ورودتان به سایت رو صمیمانه تبریک می گم. خوش آمدید. درود بر قلمتان.
حمیده میرزاد
1391/1/23 در ساعت : 14:31:40
سلام جناب بهرامیان
این غزل زیبا ودردناکتان احسا سم را بر انگیخت وچشمانم را با اشک آذین کرد .واقعا از بطن حادثه زیبا وروان سخن گفتید.
دست مریزاد شاعر انساندوست.
صادق رحمانی
1391/1/23 در ساعت : 13:9:34
سلام. خوش آمدید. دوست دیرین
بازدید امروز : 17,171 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,573,131
logo-samandehi