ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



به پیشگاه حضرت زهرا"س"


بادی پریشان تر وزید آنگاه زلف و کمر با هم در افتادند



در ظهر کوچه بر سر یک گل ،دیوار و در باهم در افتادند



ماه از محاق زخم بیرون زد، پس اولین روز محرم شد



در کربلای پهلویش وقتی تیغ و سپر با هم در افتادند



چشمان او لبخند می گریند، لبهای زخمش درد می خندند



انگار در یک کاسه ی معجون ،زهر و شکر با هم در افتادند



با بادبانهای پر از زخمش ، پهلو گرفته در شب ساحل



این موجها اما نمی دانند با نوح پیغمبر درافتادند



 



 




بادی پریشان تر وزید آنگاه زلف و کمر با هم در افتادند!



در ظهر کوچه بر سر یک گل ،دیوار و در باهم در افتادند



ماه از محاق زخم بیرون زد، پس اولین روز محرم شد!



در کربلای پهلویش وقتی تیغ و سپر با هم در افتادند



چشمان او لبخند می گریند، لبهای زخمش درد می خندند



انگار در یک کاسه ی معجون ،زهر و شکر با هم در افتادند



با بادبانهای پر از زخمش ، پهلو گرفته در شب ساحل



این موجها اما نمی دانند با نوح پیغمبر درافتادند !!!



 



کلمات کلیدی این مطلب :  به ، پیشگاه ، حضرت ، زهرا"س" ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/1/25 در ساعت : 13:46:19   |  تعداد مشاهده این شعر :  1379


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سینا شهیدا
1391/1/29 در ساعت : 10:30:45
درود ، داستان سراي درد.
ضربان اشك با ضرباهنگ خون در اين سوگسروده، باروح زخمي ما كار دل و دشنه مي كند.
طبعتان در اشاعه ي اين داغ در تب و تاب
و آمين گوي دعاي خيرتان حضرت بانوي آب باد.
----------------------------------------
با سلام سپاسگذارم از لطف شما و ممنون از متن نظرتان که اینقدر شاعرانه و زیباست.
اکبر نبوی
1391/1/26 در ساعت : 21:50:51
درود بر سرکار عالی
غزل تان بسیار زیباست. با زبان و فضا و ترکیب هایی تازه. دست مریزاد
سرشار از او باشید و مستدام
زهرا علیشاهی
1391/1/29 در ساعت : 20:16:43
سلام خیلی زیبا بود درود بر شما ...
غلامرضا محمدی (کویر)
1391/2/4 در ساعت : 8:57:16
درود همشهری شیدا دل شور آفرین.حسن تو همیشه در فزون باد
فاطمه ناظری
1391/1/29 در ساعت : 10:54:0
سلام بر شما
تازه ولبریز از ترکیب های نو بود
وبسیار تاثیر گزار

با بادبانهای پر از زخمش ، پهلو گرفته در شب ساحل



این موجها اما نمی دانند با نوح پیغمبر درافتادند !!!

----------------------------
دوست خوبم از نظر لطفت ممنونم
مریم خجسته
1391/1/25 در ساعت : 14:40:20
چقدر خوب سروده اید ... چقدر لطیف سروده اید در این حال دردناک....
از کتابهایتان استفاده کرده ام ..از این شعر هم....
--------------------------------------------------------------------------------------
با سلام
دوست خوبم . از اشنایی با شما در این فضای مجازی خوشحالم و ممنونم از نظر لطفت.
پیمان طالبی
1391/1/29 در ساعت : 10:31:40
دست مریزاد
------------------------------
ممنون
وحیده گرجی
1391/1/25 در ساعت : 18:40:19
چشمان او لبخند می گریند، لبهای زخمش درد می خندند

انگار در یک کاسه ی معجون ،زهر و شکر با هم در افتادند

.
سلام دوست خوبم
زیبا بود.
با آرزوی بهترینها
عزیز باشی
.------------------------------------------------------------------------------------
ممنون . از لطف شما سپاسگذارم
زهرا شعبانی
1391/1/27 در ساعت : 0:3:6
سلام خانم محرابی مهربان بسیار زیبا بود فراوان لذت بردم در پناه بانوی دو عالم
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/1/26 در ساعت : 20:12:35
با سلام و عرض ادب
شعری جوشیده از جان ، پرشور و شایسته ی حضرت زهرا (س) دست مریزاد و برقرار باشید
سیده فاطمه صداقتی نیا
1391/1/25 در ساعت : 21:45:58
سلام به دوست بزرگ و شاعر توانای من!
لذت خواند شعرهایت با همان لحن صمیمی همیشه با من است بانو...
شاد باشی
اجرت با صاحب این روز..
--------------------------------------------------------------------------
ممنونم دوست خوبم .
مهربانی ات را می ستایم و هنوز خاطره جشنواره سیستان و لحظه های خوب و دوست داشتنی که در کنار شما و دیگر دوستان داشتم به یادم هست. ممنون
علی شهودی
1391/1/29 در ساعت : 18:20:55
شعر زیبایی بود موفق باشید
--
ممنون
بازدید امروز : 13,204 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,969,597
logo-samandehi