به تازگی کتاب جشن های ایرانی به قلم استاد سعید وزیری و توسط نشر واج منتشر شد.
ایشان در این اثر به بررسی ریشه های تاریخی ، اجتماعی و فرهنگی جشن هایی مانند جشن سده ، جشن نوروز ، جشن چهارشنبه سوری ، جشن اسفندگان ( زنان ) ، جشن مهرگان ، جشن شب یلدا و جشن تیرگان می پردازد.
استاد وزیری در گفتگو با احسان تاجیک خبرنگار وارنا در مورد انتشار این کتاب گفت: قصد من از معرفی جشن ها این است که ما با فلسفه ی وجودی هر جشن آشنا بشویم ، برای مثال همه ما جشن شب یلدا را به عنوان شب چله می شناسیم و از آن استقبال می کنیم. اما کدام یک از ما می دانیم که چرا چنین شبی را باید جشن گرفت ، که با توجه به این چراها در حقیقت ، پاسخ به این چراها در این اثر داده شده است.
لازم به ذکر است این اثر پژوهشی در ۱۴۴ صفحه به قیمت ۳۵۰۰ تومان در بازار کتاب جهت استفاده علاقه مندان قابل دسترسی است.
********************************************************************************
درباره پیدایش نوروز سخن بسیار گفته اند آن چه در این جستار می آید نتیجه پژوهش و داوری دلبستگان به تاریخ، اسطوره، آیین ها و جشن های ملی ایرانیان است بنابراین جا دارد که پیش از کنای این جستار سخن فرزانه توس را بشنویم که:
سخن گفته شد گفتنی هم نماند من از گفته خواهم سخن با توراند
« فردوسی»
در میان جشن هایی که از دیرباز در ایران رواج داشته است جشن نوروز جایگاه ویژه ای دارد این جشن را گذشت زمان و دگرگونی اندیشه فرمانروایان نفر سوده است اگرچه گاه کم رنگ شده است و این بهنگامی بوده است که دژ اندیشان خواهان اندوه مردم با این جشن ها سرستیز داشتند. خوشبختانه پس از مدتی این دوره ی زودگذر تاریخی به پستوی ذهن فراموش شده تاریخ سپرده شده است. برای آشنایی با فرزان این جشن و دیگر جشن های ملی ایرانی ها نخست باید دانست که جشن در اندیشه ایرانیان از آن گونه شادی هایی است که روان را از تابش مهر و مهربانی روشنی می بخشد. جشن از آن گونه شادی های همراه با بی بندوباری نیست که به نیاز تن و ورن کامگی و خواهش نفس و پلشتی های برآمده از آن بیندیشد.
جشن سپاس و نیایش از داده های خداوند است. جشن سپاس از تن درستی، بهره وری از دانش و خردی است که خداوند جان و خرد به ما ارزانی داشته است. هیچ جشنی جدا از آیین و دین و زندگی به کام مردم و باورهای نیک و آموزنده آنان نیست. جشن نوروز نیز چه در زمان باستان و چه پس از اسلام این ویژگی را داشته است. برای پی بردن به فرزان این جشن کهن ایرانی نیاز به پژوهش ژرف و گسترده ای داریم.
داوری این و آن درباره نوروز
به باور مهرداد بهار، از هزاره سوم پیش از میلاد در آسبای فوربری (غربی) دو عید رواج داشته است. عید آفرینش که در اوایل پاییز و عید باززایی که در آغاز بهار برگزار می شده است. این دو عید حتی تا اواسط هزاره نخست پ- م در آسیای غربی وجود داشته است در واقع قدمت هر دو عید در این نقطه نشان داده است که در ایران نوروز جشن بهاری و مهرگان عید پاییزی بوده است. برخی بر این باورند که جشن نوروز از میان رودان ( بین النهرین) به ایران آمده است اما بهار، بر این باور است که عید نوروز در آغاز بهار بوده است این عید در بین النهرین هم سابقه دارد. ایرانیان این عید را از بین النهرین وام نگرفته اند. نوروز عید همگانی این منطقه بوده است، این جشن یکی از سنت های کهن فلات ایران است که از طریق کوچ نشینی های بومی نجد ایران به بین النهرین (جلگه بین دجله و فرات) وجود داشته است چون ما به آیین دو ایزد زن و مرد از هزاره سوم پیش از میلاد آگاهی داریم و این نشان می دهد که آیین مزبور مربوط به ایزد شهید شونده و همسرش بوده است. علاقمندان به شناساسی این دو ایزد می توانند به افسانه دوموزی واینانا مراجعه کنند. بنابراین به احتمال می توان گفت: که جشن نوروز و آیین آن پیش از ورود آریایی ها به فلات ایران در میان بومیان نجد ایران رواج داشته است. آیین نوروزی سده ها پیش از ظهور زردشت و رواج مهرپرستی در میان مردم ایران از جایگاهی ارزشمند برخوردار بوده است و هیچ گونه صیغه دینی نداشته است. در کتاب اوستا نیز هیچگونه اشاره به این جشن نشده است.
حتی نوروز جشن دینی نیست که در اوستا از آن یادی شده باشد این جشن سده ها پیش از آمدن اشوزردشت به پیامبری در ایران شناخته شده بود. اما پس از زردشت و رواج بددینی، کوشش شد تا به این جشن رنگ دینی بزنند از این رو آغاز سال نو را به کیومرث نسبت دادند زیرا کیومرث نخستین آفریده اهورمزدا است که گویند در اولین روز از سال نو به جهان آمده است. به دنبال آفرینش جهان را روشن دوره می دانند به باور آنان: آغاز آفرینش نخستین روز از ماه فروردین بود. و پایان آن آخرین روز ماه اسفند.
۱-در آغاز آسمان را آفرید
۲- آب را آفرید
۳- زمین را آفرید
۴- گیاه را آفرید
۵- چارپایان را آفرید
۶- و در دوره ششم کیومرث را آفرید که نخستین انسان بود، آفرینش کیومرث
هفتاد روز به درازا کشید. از رام روز ماه دی (۲۱ دیماه) تا ارت روز از ماه اسفند آن گاه ۵ روز درنگ کرد سال به پایان رسید. آفرینش پایان یافت و انسان نخستین با دمیدن نخستین روز از سال نو، زندگی را آغاز کرد. فردوسی کیومرث را نخستین شاه می داند و آغاز پادشاهی وی را در نخستین روز سال می داند.
چو آمد به برج حمل آفتاب جهان گشت با فر و آیین و آب
بتابید از آن سان زبرج بره که گیتی جوان گشت از آن یکسره
کیومرث شد برجهان کدخدای نخستین به کوه اند اندر آن کردجای
کیومرس کیه مرس زنده میرا- در اندیشه ایرانیان به دین نخستین انسان است. چنانکه در باور مسلمانان و سایر دین های آسمانی، حضرت آدم نخستین آفریده خدای است. فردوسی، آغاز سال نو را به عنوان جشن نوروز در زمان پادشاهی جمشید می داند چنانکه امروز نیز بر جشن نوروز، عید جمشید یا عید جم می گویند.
سرسال نو، هرمز فروردین برآسوده از رنج تن دل زکین
بزرگان به شادی راستند می وجام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار به جا مانده از خسروان یادگار
« فردوسی»
به نوشته ی ابوریحان « نوروز» نخستین زور است از فروردین و از این جهت روز نو نام گرفته است که پیشانی سال نوشت.
نوروز از نگاه به دینان
به باور ایرانیان خداوند جهان را از نخستین روز فروردین آغاز کرد و نخستین روز از آن ماه را اورمزد نام نهاد. پس نام اورمزد آغاز سال و آغاز هر ماه از سال است. به دینان با این نامگذاری ها به این روزهای جشن، رنگ دینی زده اند.
نوروز در دوره های تاریخی
در دوره هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان نوروز باشکوه هرچه بیشتر برگزار می شده است. در دوره ساسانیان، پیوند عمیقی میان این جشن ها و شاهان به وجود آمد. در این دوره بود که جشن نوروز از سویی جنبه مذهبی به خود گرفت و از سویی دیگر درباری شد آنگونه این جشن ها را از میان جان و دل مردم جوانه زده بود، بالیده بود آیین شاهان عجم گفته می شد: چنانکه خیام درباره آمدن موبد موبدان در روز نوروز به نزد پادشاه چنین می نویسد:
آیین ملوک عجم از گاه کی خسرو تا به روزگار یزدجرد شهریار که آخر ملوک عجم بود چنان بوده است که روز نوروز نخست کسی از مردمان بیگانه، موبد موبدان پیش ملک آمدی با جام زرین پرمی و انگشتری و دری و دیناری خسروانی و یک دسته خوید سبز رشته و شمشیری و تیر و کمان و دوات و قلم، و اسبی و بازی و غلامی خوب روی و ستایش نمودی و نیایش کردی او را به زبان پارسی به عبادت ایشان. چون موبد موبدان از آفرین بپرداختی پس بزرگان دولت درآمدندی و خدمت ها پیش آوریدی.
آخرین موبد موبدان به عبارت ایشان
شما به جشن فروردین به ماه فروردین، آزادگی گزین دین کیان و سروش آورتر را دانایی و بینایی به کاروانی و دیرزیو با خوی هژیر و شادباش بر تخت زرین و انوشه خور به جام جمشید و رسم نیاکان در همت بلند و نیکوکاری و ورزش داد راستی نگاه دار سرت سبز باد و جوانی چون خوید، اسبت کامگار و پیروز و تیغت اوشن و کاری به دشمن و بازت گیرا و خجسته به سگار و کارت راست چون تیر و هم کشوری بگیرنو. برتخت با درم و دینار پیشت هنری و دانا گرامی، درم خوار و سرایت آباد زندگانی بسیار. چون این بگفتی چاشنی کردی و جام به ملک دادی و خوید در دردست دیگر نهادی و دینار و درم در پیش تخت او بنهادی و بدین آن خواستی که روز نو سال نو هر چه بزرگان اون دیدار چشم برآن افکنند تا سال دیگر شادمان و خرم با آن چیزها در خرمی بمانند و آن برایشان مبارک گردد که خرمی و آبادانی جهان در این چیزهاست که پیش ملک آوردندی/ ص ۲۲۳ کلیات آثار پارسی خیام
نوروز در اسلام
هیچگاه نوروز در میان ایرانیان به دست فراموشی سپرده نشده است. اسلام آمده در ایران گسترش یافت اما نوروز آیینی نبودک با دستورهای دینی مخالف باشد. از این رو ماند و ماندگار شد و نه تنها شاعران مسلمان ایرانی در ستایش آن شعر گفتند، شاعران عرب نیز از نوروز به نیکی یاد کرده اند. در زبان پهلوی نوروز را ( نوگ روز) می گفتند این واژه پس از مدتی به نوک روز درآمد همین واژه است که ابونواس شاعر عرب زبان درباره اش گفته است:
به حق الرجال و نوک روز و خرج روز البسال
عربی شده واژه نوروز هم نیروز است…. ملامحسن فیضی از قول امام صادق درباره نوروز می نویسد که: نوروز، روزی است که جبرائیل علیه السلام بر حضرت رسالت (ص) نازل شد به وحی. روزی است که آن حضرت بت ها را شکست. روزی است که حضرت ابراهیم خلیل بت های مشرکان را شکست. روزی است که حضرت رسالت (ص) امر فرمود یاران خود را با امیرالمومنین (ع) بیعت امارت نمایند. روزی است که بار دوم اهل اسلام با امیرالمومنین (ع) بیعت کردند. روزی است که آن حضرت به دنبال ظفر می یابد و آن ملعون را در کناسه که محله ای است در کوفه از گلو می کشد…. در پایان رساله از قول امام صادق می خوانیم که: هیچ نوروزی نیست که ما توقع خلاصی از غم نداشته باشیم زیرا که این روز به ما و شیعیان ما نسبت دارد. عمال آن را حفظ کرده اند و شما آن را ضایع کرده اید.
برگرفته از کتاب جشن های کهن ایرانی به نوشته استاد سعید وزیری که به تازگی انتشار یافته است