ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



(( فرصت پرواز))


 (( فرصت پرواز))

خواستم پر بکشم فرصت پرواز نشد

یا که فرصت شد و افسوس پرم باز نشد

حنجر مرغ شکسته پر این شهر گرفت

هیچ کس آگه ازین خطبه ی آواز نشد

رد دندان به لبم مهر غریبی علی ست

چه جز این علت اگر درد من ابراز نشد

سپرم را که شکستند من و یک لشکر ...

هیچ رزمنده بدین مرتبه جانباز نشد

خواستم زینب خود را ببرم بنشانم

شانه نه ، گیسوی او را بکنم ناز نشد

خواستم تا نفس آهسته کشم تا نشود

زخم خونابه ای سینه من باز نشد

گندمش آرد شود بهر خمیرش چه کنم

سفره بی نان شد و این فاطمه (س)خباز نشد

اشک مظلوم شنیدم که دوای درد است

وای ازین درد که تسلیم به اعجاز نشد

به تلاقی شب و روز نقاب افکندم

خوب شد محرم من محرم این راز نشد

تخته هایی که علی(ع) با دل لرزان آورد

حیف شد قسمت گهواره نوساز نشد

در بر دیده ی یک شهر زمین می خوردم

هیچ گه فاطمه (س) اینگونه برانداز نشد

روز من شب ، شب من مردن و زنده شدن است

ای اجل زود که تا مرگ من آغاز نشد

*********************

طبع ناچیز ورا چشم عنایت با من

چه غم<< تربت>> اگر خواجه شیراز نشد


 


کلمات کلیدی این مطلب :  ، (( ، فرصت ، پرواز)) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/2/8 در ساعت : 1:51:50   |  تعداد مشاهده این شعر :  1241


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

دکتر آرزو صفایی
1391/2/8 در ساعت : 2:0:55
سلام جناب زراعتی
دل نشین سرودید
ماندگار باشید
مژده ژیان
1391/2/9 در ساعت : 2:4:23
درود و خير مقدم
نام؟ نام خانوادگی؟
1391/2/8 در ساعت : 13:58:7
ای اجل زود که تا مرگ من آغاز نشد!!!!!درود برشما....احسنت.موفق باشید
احمد فرجی
1391/2/8 در ساعت : 2:4:49
باسلام وادب و احترام / چه شروع بامحتوا و قشنگی ، از آن مطلع ها که خواننده راعجیب دنبال خود می کشد وباخود می برد آنجا که باید ببرد ، امایک جسارت دوستانه : طولانی بودن شعر ، اجبارا شمارادردست قافیه حسابی گرفتارکرده است ، خباز شدن فاطمه ، گهواره نوساز، اینگونه برانداز و... خصوصا بیت آخر ...
رضا خوشحال
1391/2/8 در ساعت : 17:52:37
سلام خوب بود منم با نظر جناب فرجی موافقم ضمن اینکه احساس مس کنم زخم خونابه (ای) سینه من باز نشد (این) اشتباه تایپی بوده پیروز باشید
بازدید امروز : 2,159 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,975,080
logo-samandehi