به دست باد میدادم , بسویت قاصدک ها را
به امیدی که بگشایی , برویم روزنک ها را
بروی صورت زردم , نشسته نقشی از غمها
تو از این چهره غمگین , جدا کن غمبرک هارا
فلک با حیله میخواهد , تو را از من جدا سازد
بیا از بیخ و بن برکن , بساط این کلک ها را
کویر خشک و سوزانم , همیشه غرق در گل بود
اگر سیراب میکردی , به قلبم این ترک هارا
نگو چیزی نمیدانی , از این درد جگر سوزم
نزن با این جدایی ها , به زخمم ناخنک ها را
نه تنها در ره عشقت , منم سرگشته و شیدا
تو مجنون ساختی حتی , تمام شاپرک ها را
نمی خواهم که دنیا را , ببینم بی تو یک لحظه
ببار ای اشک خونینم , بپوشان مردمک ها را
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/2/9 در ساعت : 19:33:53
| تعداد مشاهده این شعر :
1022
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.