سلام و درود خدمت جناب آصفی عزیز
پیش از هرچیز از محبت شما و لطف و بزرگواری استاد ارجمند جناب نبوی سپاسگزارم .
شعر لطیف و دلنشین شما را خوانده بودم ، در مجموع تابلو منسجم و زیبا ئیست و عیبی هم ندارد
با خوانش مجدد شعر ، به نظرم می رسد اگر کمی تغییر در تقطیع آن ایجاد کنیم روان تر شود ، مثلا سطر دوم را سه قسمت کنیم ، سطر سوم را دو قسمت ، سطر چهارم دست نخورده بماند ، سطر پنجم با کمی تغییر دو قسمت شود ، سطر های بعدی بدون تغییر بماند به این ترتیب :
((( خنجری که از پشت زدی قلبم را پاره کرد...
نترس
ضربه ای کاری تر بزن
شاید ، شاید...
چشم خوشبینم کور شود
و نبیند من بعد...
این روزها چقدر از واژه "اعتماد" متنفرم....
خدایا این چه زمینی است
اینها چه آدم هایی هستند
آنی که دوستش داری .....
آنی که به آن اعتماد داری....)))
البته اعتقاد عمومی بنده بر این است که خالق هر اثر هنری می تواند شایسته ترین دست برای چینش واژه های شعرش باشد
نکته ی دیگری که به نظرم می رسد آوردن "خوش بینی" به جای خوش بین است . در سطر سوم اگر بفرمایید چشم خوش بینی ام دایره ی معنا را به مراتب وسیع تر می کنید اگر چه معنای هر دو گزیده بسیار به یکدیگر نزدیک است .
شاعرانگیتان مستدام
.............................................
سلام ممنونم استاد که به من لطف داشتید و نظرات خوبتون رو به من دادید.واقعآ سپاسگذارم.
حتما روی پیشنهادات خوبتون فکر میکنم.حتما
ممنونم. پاینده باشید...