ششمين گهنبار(همسپتمدم) از روز 26 اسفند تا به آخرين روز پنجه وه(خمسه مسترقه) ادامه داشته. چنانکه در فروردين يشت فقره 49 ميگويد:"فروهرهاي مقدس و نيکو تواناي پاکان را ميستاييم که در هنگام همسپتمدم از آرامگاهان خويش پرواز نموده در مدت 10 شب پي در پي در اينجا به سر برند".امروزه در ايران نوروز آغاز سال است.آن زماني که خورشيد داخل برج بره ميشود.
از ديدگاه نجومي اين روز مقارن با اعتدال ربيعي است.يعني روزيکه خورشيد بر مدار استوا قرار ميگيرد و روز و شب با هم برابر ميشوند. بي دليل نيست که از طرف سازمان ملل متحد اين روز را" روز زمين" ناميدند.( مارس )
مراسم نوروز هميشه با خواندن دعا و زمزمه آغاز ميشود. شاهان هخامنشي در اين روز در تالار آپادانا در تخت جمشيد شيراز با عام ميدادند و نمايندگان کشورهاي خارجي و....به حضور شاه بار مي يافتند.هديه ميدادند و ميگرفتند. داريوش بزرگ در نوروز هر سال به معبد بابل ميرفت و دست رب النوع بابل را ميگرفت.
شاهان ساساني با جامه ابريشمي در بارگاه مينشستند و موبدان موبد با سيني بزرگي که در آن نان و سبزي و شراب و انگشترو شمشير و قلم و دوات بود با اسب و باز شکاري به پيش شاه مي آمد و شادباش ميگفت.
پس از چيرگي تازيان, نوروز, باز از درون فرهنگ ايرانيان که همچون آتش زير خاکستر بود بيرون زد و حتي به دربار برخي از خلفاي بيدادگر تازي نيز راه يافت. چنانکه عمربن عبدالعزيز خليفه اموي و معتضد عباسي با تقليد از ساسانيان جامه زربفت ميپوشيدندو روي تخت مي نشستند و سپس يک فرد خوش صدا بنام اميرنوروزي يا ميمنت اجازه ورود ميخواست و شادباش ميگفت.
نوروز در دربار ديلميان و غزنويان و سلجوقيان و پادشاهان عثماني نيز بازار گرمي داشت.
از زمان ساسانيان بود که 25 روز پيش از نوروز بر روي 7 ستون گلي غله و حبوبات مي کاشتند و هر کدام محصولش خوب ميشد, باور بر آن بود که محصول آن سال آن بذر خوب خواهد بود. سفره 7سين اشاره دارد به 7 امشاسپند. آتش, آيينه, اوستا, گلاب پاشي, نقل سفيد, ظرف آب, آويشن, شاخه هاي سرو ومو, وانار و آجيل و.... همه مفاهيمي نمادين دارند.
جشن نوروز به بسياري از کشورها رسوخ کرد.از شرق تا مغولستان در آسيا ,و از غرب تا مصر و زنگبار در آفريقا.
اکبر شاه در هندوستان ,در سال1584 نه تنها نوروز و مهرگان را جشن گرفت, که گاهنامه ايراني-زرتشتي با نامهاي فروردين و ارديبهشت و.... را جانشين نام ماههاي تقويم اسلامي کرد.