سلام به شاعره بسيار گرامي
بسياري مي دانند به ندرت پيش مي آيد كه در باره رباعي و دوبيتي اظهار نظر كنم . امٌا اين سروده ، يك رباعي معمولي نيست ؛ بلكه قبل از هر چيز ، يك شعر ، و آنهم به معني اصلي اين واژه ، يعني « آگاهي » است .
نمي خواهم از صنايع شعري در اين چهار مصراع ، كه جاي طرح هم دارند ، گفتگو كنم . چرا كه امروزه حتي عناوين آنها براي اكثر يت قريب به اتفاق شاعران ، و از آن جمله شاعران اين سايت ، به ويژه مهندسان و پزشكان ، نا آشنا و دور از ذهن است . امٌا مهم تر از هر چيز ديگري اثبات هنر شعر و بناي آن بر خلٌاقيت – احساسات –و ... است كه غريزه و قريحه را اصل مي شمارد ؛ و ثابت مي كند كه ، در اكثر قريب به اتفاق موارد ، زيبائي ، رواني و سلاست شعر از احساسات و غرايز شاعر مي تراود و نه از صنع و « شعربافي » وي...
آنچه كه شعر شناس ، و قبل از همه ، در اين شعرمي بيند، و با بصيرت هم مي بيند ، هنر كاربرد دوگانگي ها ، ايهام ، يا به زبان ساده تر « دومفهومي » ( دو پهلوئي ) ها ئي است كه در اين شعر وجود دارد ؛ خواننده ساده دل و كم تجربه تر را به توهم وامي دارد ؛ و خواننده ي مشعور و اديب را به تآمل :
اوٌلي تيغ را در هر حال به معني شمشير ( مصداق : چون تيغ به دست آري مردم نتوان كشت ) مي خواند و نتيجه مي گيرد : « بذر خفقان و مرگ مي كارد تيغ »
دوٌمي چه بسا تيغ را به معني « روشنائي » تحليل و تفسير و تعبير مي كند ! ، يعني همان « نور » و قدرت لايزال الهي ، كه چه بسا در لباس احكام اسلامي به اين يا آن نخبه و شايسته امر تفويض مي شوند ؛ به ويژه كه حادثه يا پيشآمد ، عملي انساني نيست ، و به ذات پاك باريتعالي باز مي گردد . جائي كه نور و شمشير ، هردو ، در ذوالفقار علي ، جمع مي شوند و از تباهان و تباهي ها كشته و پشته مي سازند . در چنين صورتي مفهوم خفقان و مرگ مثبت است ؛ و در جائي كه معني متداول خفقان و مرگ منظور باشد ، منفي : سلطه و استبداد .
در « بذر خفقان و مرگ مي كارد تيغ » گذشته از يك تلميح ضمني ( كه نمي گويد تيغ مي كشد ، بلكه مي گويد « بذر » آن را مي پاشد ) تيغ يا شمشير مي تواند به حوزه تفسير و تعبير در عوالم تشيٌع – تصوٌف و عرفان وارد شده معني و مفهومي كاملا" مثبت براي كساني بيابد كه چون حلٌاج خود را ذوب درخدا و بنابر اين كشته در راه وي مي خواهند ، و....
نكته اصلي و بسيار مهمٌي كه در اينجا ضرورت تذكار دارد اين است كه علاوه بر برداشت هاي متفاوت خوانندگان از اين رباعي ، ممكن است غلبه بر برداشت هائي باشد كه به طور كلٌي منظور و مقصود شخص شاعر نبوده و نيستند ! ...
زنده باشيد و پاينده و همچنان سراينده