تقدیم به سوم خرداد روز ظفر
آژیر می کشید غرور تمام شهر
آوار و ترس و موشک و وسواس.... کافی است
توی پناهگاه خاطرها کز نمی کنم
ماندم ... میان حادثه خوش شانس کافی است
بستم دخیل تاکه بلا بی اثر شود
نذرم هزار سوره والناس... کافی است ؟
آن قطره های اشک و این خنده های شرم
آیا برای رفتنت ای یاس... کافی است ؟
گیرم که زن شدم که بمانم ...برای بعد
در سنگری به جبهه ی احساس....کافی است
کافور و سدر وتربت و ...حالا برای تو
تنها سه متر ململ و کرباس کافی است
این روز ها خیال تو را قاب کرده ایم
با حرمتی همیشگی و خاص ....کافی است ؟!
تحمیل های جنگ، دلم شیشه ای شده
ای خاطرات سخت چون الماس . ......کافی است
فدای تربت آنان که تا بلا رفتند
به قصد ماندن ما سوی کربلا رفتند
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/2 در ساعت : 9:45:38
| تعداد مشاهده این شعر :
1044
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.