لیلا قرار چندم خود راگذاشته
مجنون به روی حرف خودش پاگذاشته
دیگر سراغ قصه ی شیرین نمی روم
وقتی که سر به سینه ی کسری گذاشته
فرهاد را بگو که چرا کوه می کنی؟
حیف است جان به خاطر سیرا گذاشته
یوسف چرا به دیدن کنعان نمی رود
یعقوب سر به دامن و صحرا گذاشته
فرعون مصر در قفسی تنگ و راه باز
یوسف مگر که سربه سر ما گذاشته
گرد آفرید عاشق سهراب را بگو
مهر عزیز خویش به اجرا گذاشته!
سهراب را ببین که رها کرده جنگ را
ابرو نموده نازک و مو را گذاشته
باید دوباره از سر خط قصه ای نوشت
نسلی جدید پای به دنیا گذاشته
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/3/7 در ساعت : 1:23:38
| تعداد مشاهده این شعر :
860
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.