ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



عجب اشفته بازاری در این بیغوله شد حاکم


 



 



 چرا این روزها حتی , دل از دلدار میترسد



و عاشق از طلوع عشق و یار از یار میترسد



 



چه پیش امد در این بُستان , ز اندوه خزان باد



که بلبل از گُل و گُل هم دگر از خار میترسد



 



به دور خویش میچرخیم و در این حلقه زنجیریم



کجا باشد عجب گر , نقطه از پرگار میترسد



 



عجب اشفته بازاری در این بیغوله شد حاکم



که بازرگان ز کار و , سکه از بازار میترسد



 



مگر ان گهنه زخم دل , به زور نیزه شد درمان؟



که شاعر از بُروز درد , در اشعار میترسد



 



نه تنها ماجرای سربداران قصه شد دیگر



که حتی قصه گو  از چوبه های دار میترسد



 



چرا بار رسالت را , ز دوش خویش افکندیم



از این تاریکی مطلق "رها" بسیار میترسد


کلمات کلیدی این مطلب :  عجب ، اشفته ، بازاری ، در ، این ، بیغوله ، شد ، حاکم ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/7 در ساعت : 8:29:26   |  تعداد مشاهده این شعر :  1026


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

مجتبی اصغری فرزقی
1391/3/8 در ساعت : 2:1:24
خوبه

خوبه


زیبا بود
دکتر آرزو صفایی
1391/3/7 در ساعت : 11:38:50
سلام بر شما
زیباست
دست مریزاد
حمید وثیق زاده انصاری
1391/3/7 در ساعت : 8:52:55
در این جاهلکده بینی تو خلقی تابع ابلیس که هر ظلمی کند گوید که از دادار می ترسد -- درود
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/3/8 در ساعت : 2:25:46
فرياد نا شكفته فرو خورد شاعري

درتنگناي نعره ي نعره ي خودمردشاعري

درود بر شما
دست مري زاد
علی عبداللهی
1391/3/7 در ساعت : 11:18:27
سلام عزیز آموختم سپاس
بازدید امروز : 7,539 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,963,932
logo-samandehi