ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



بحران جدی!


فصل  گرما   می رسد   از   راه  و   من  بی کولرم



بهر   این    کمبود   با  من     قهر   باشد    همسرم



قهر   او    البته   معقول  است   زیرا     سال پیش



گفته   بودم    : سال نو   هر طور باشد     می خرم



سال    نو شد  لیک   ما را   کهنه   شد آن وعده ها



وعده ای    دادم      ندانستم   چه  آید        برسرم



از   حقوق   و    عیدی  و   پاداش  حتی  یک ریال



نیست    باقی   تا   که  با آن   پنکه  جایش   آورم



الغرض   صبحانه   و  ناهار و    شامم     برقرار



مثل   سابق   نیست...  یعنی  نان خالی  می خورم



داشتم   در    فصل  سبز آشتی    با    یار  خویش



مثل   رستم    هیکلی    امروز     اما      لاغرم



بود   تقریبا     صد و ده  کیلوی       بی استخوان



وزن   اینجانب    ولی  حالا سبک  همچون  پرم



می برد    اندک   نسیمی  با  خودش تا دوردست



بنده ای   را   کز   شرار   قهر  وی    خاکسترم



گشته ام  چون خودروی اوراق و  خارج از رده



هم  فنر  دررفته  هم   بی ترمز  و  هم   پنچرم



هر چه   فرماید    اطاعت  می نمایم  لیک   او



نه  کند  رحمی  به  رنگ  زرد و نه  چشم ترم



تا   از  این  بحران جدی وارهم « شاطر حسین»



می فرستم    نامه ی   دعوت   بیاید     مادرم !


کلمات کلیدی این مطلب :  بحران ، جدی! ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/3/16 در ساعت : 20:46:4   |  تعداد مشاهده این شعر :  1256


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

اشرف گیلانی
1391/3/17 در ساعت : 1:47:52
بحران كاملا جدي!
سارا وفایی زاده
1391/3/16 در ساعت : 23:37:55
درود استاد خوش عمل خوش سخن

طنزی زیبا اما تلخ بود.
******************
اگر مرحوم مادرم بود و می آمد این شیرین ترین شعر همه ی زندگی ام می شد.
سید اکبر سلیمانی
1391/3/18 در ساعت : 0:43:51
سلام حضرت استاد. زیبا بود.لذت بردم.
******************
سپاسگزارم عزیز.
م. روحانی (نجوا کاشانی)
1391/3/17 در ساعت : 14:20:30
السلام ای حضرت استاد ای شاطر حسین
من هم از قهر شما رنج فراوان می برم
غصه خوردن کار خوبی نیست می دانم ولی
بنده هم کولر ندارم تا برایت آورم
بین زوج و زوجه باید آشتی ایجاد کرد
غیر ازین گر بنده اندیشیده باشم کافرم
راه دور است و روابط اندکی نا سازگار
ور نه می شد باز چون مرغ هوا بال و پرم
تا مگر آن مهربان استاد شهر طنز را
از خماری های نا طنزانه بیرون آورم
خواستم دلچسب باشد طنز من راضی نشد
طبق گویش های کاشان ، خاک عالم بر سرم

بسیار زیبا و دلنشین بود برقرار باشید.
*******************************
اوستاد طنز «نجوا» باشد و من بیخودی
می دهم زحمت به یاران عرض خود را می برم...
علی میرزائی
1391/3/16 در ساعت : 22:49:10
سلام استاد نازنین
طنز زیبایی است به یاد توفیق افتادم
دست مریزاد
*********************
توفیق یارتان باد.
محسن رضوی
1391/3/17 در ساعت : 13:54:48
درود! در این خشکسالی طنز حقیقتا خوب طنازی می کنید،خوب...
*******************
تشویق همچو شمایی مایه ی دلگرمی و ابتهاج کلی است بی بروبرگرد.
مهدی ایران نژاد پاریزی
1391/3/18 در ساعت : 3:18:42
سلام
طنز زیبا و قابل تاملی بود
پایدار باشید.
****************
زنده باشی الهی.
دکتر آرزو صفایی
1391/3/17 در ساعت : 0:21:42
سلام استاد سخن
تبحرتان در سرودن واقعیت به نماد طنز
ستودنی است
امید که بتوانیم از دانشتان بیش بیاموزیم
برقرار و برمدار باشید.
*******************
خانم دکتر شرمنده ام کردید.
ساراسادات باختر
1391/3/17 در ساعت : 22:17:28
قشنگ بود استاد
مستدام باشید.
******
ممنونم.
بازدید امروز : 13,273 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,969,666
logo-samandehi