امشب سکانس اول عشقبازی مان/
مثل سکانس دوم دیشب خراب شد/
کات خورد و پرت شد حواسم به آن طرف/
وقتی که سنگ برتن آیینه قاب شد/
تف کرد پنجره مشتی ستاره را/
تصویر یک زن تنها که آب شد.../
ما را به هم رساند خدامان چه بی خبر/
و عقل در برابر عشق بی حساب شد/
مو های مشکی من در سکوت باد/
رقصید و در تلاطم چشمت مجاب شد/
آری دوباره فصل تب بوسه ها رسید/
آغاز عاشقانه ی مان بی نقاب شد!/
(اوی من)