(مدارا)
من از چشم تو می بینم خدا روزای ابری رو
بگو با دیدن اشکام می خوای ثابت کنی چی رو؟!
به تو چی می رسه وقتی من و با گریه می بینی؟
به تو چی می رسه وقتی کنار من نمی شینی؟
می گن تو آسمونایی از اونجا ما رو می بینی
به من نزدیکتری از من تو اینجایی تو پایینی
اگه همراهمی حالا برام آغوشت و وا کن
خدایا من گمت کردم من و تو شهر پیدا کن
کدوم کوچه، کدوم بن بست، کجا ؟ زیر کدوم سایه؟
کجا هستی؟ کدوم رکعت؟ کدوم سجده؟ کدوم آیه؟
شبایی که نمی خوابم صدات می پیچه تو گوشم
تو رو حس می کنم وقتی می گی بیا تو آغوشم
خدایا داغه پیشونیم خدایا قلب من خونه
کدوم دریا کدوم آبه که این آتیش و بنشونه
تو می تونی بدون من ولی من بی تو می میرم
تا یه گنجشک و می بینم سراغی از تو می گیرم
کی گفته حال من خوبه؟نگو بی تو خیالی نیست
کسی از من خبر داده به تو شاید ملالی نیست
ملالی نیست جز دوری، که از من دورتر می شی
تو باید مهربون باشی ولی مغرور تر می شی
خدایا می شنوی اما مدارا می کنی با من
زبونم تلخه می دونم به من نزدیکتری تا من
پونه نیکوی
بندرانزلی