شهود تغزّل
غزل غزل غزل از نامت، کنار قافیه میچینم
و عطر یاد تو میسازد لبالب از گل نسرینم
تمام پنجرهها امشب پر از تلألؤ خورشید است
به فال آینهها بگشا، گره ز قامت غمگینم
به رغم داغ دل انگیزت، قسم به غم که نمی خواهم
کنار نام غزل خیزت، بدون هلهله بنشینم
به نام نامی تو، سوگند، که جان به راه تو خواهم داد!
اگر بهانه شود این عشق، به جانفشانی چندینم
سپیده سر زده مولا جان، در این فضای غزل مهمان
قنوت نام تو بر لبها، پر از طراوت آمین ام
چه شور و شوق از این بهتر، که میدهد دل غم پرور
شبیه غنچهی نیلوفر، سحر به نافله تسکینم
شهود عشق تو میگوید، بخوان زیارت عاشورا
و من حضور تو را در دل، بدون فاصله میبینم!
1382 - قم
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/1 در ساعت : 8:3:54
| تعداد مشاهده این شعر :
1092
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.