يا فارس الحجاز ادركني...
براي او كه برايم نماد خورشيد است
نديدمش ولي او سال ها مرا ديده ست
نديدمش ولي از پشت پرده ها حتي-
دلم براي نگاهش هميشه لرزيده ست
سلام مهدي من! روز و ماه و سال بخير
نگو كه لحن سلامت! چه قدر شوريده ست
نگو كه لحن سلامت چه قدر غمگين است
كه در حوالي من غم هميشه خنديده ست
در اين طرف كه منم فصل ها همه سردند
در آن طرف كه شمايي ... بهار روييده ست؟
در آن طرف كه شمايي در اين زمستان ها
بگو كه عطر بنفشه دوباره پيچيده ست؟
هواي سمت شما ابري است يا آرام؟
در اين طرف كه هوا سال هاست خشكيده ست
چه ساعتي ست در آنجا؟ شب است يا روز است؟
در اين طرف كه "زمان" سمت كعبه چرخيده ست-
براي اين كه هواي تو در تنش جاري ست
كه سال هاست "نديده" فقط تو را "ديده" ست!
- و گفته اند : تو از سمت كعبه مي آيي
ولي "چه وقتش" را هيچ كس نفهميده ست...
او... خواهد آمد با كوله باري از عدالت...
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/4/12 در ساعت : 8:41:48
| تعداد مشاهده این شعر :
1024
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.