وحیرت سهم روشن واژه هاست
وقتی در زاویه ی دید هیچ آیینه ای نمی گنجی
****
گاهی فکر می کنم خود من هستی
وقتی گریه میکنم
وقتی میخندم
وقتی عاشق می شوم
وگاهی دخترک همسایه،
وقتی خودش را برای کسری لوس می کند
*****
گاهی مژگان
گاهی بنفشه
گاهی نیلوفر.
هیچ گلی بی وجود تو زیبا نیست؛
بی ملاحظه قشنگ هستی
*****
من فکر می کنم هنوز شیطان عاشق تو باشد
تو آن میوه ی ممنوعی که نمی شود بی خیال تو بود