ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



تقديم به حضرت صاحب عجل الله تعالي فرجه


بسم الله...





دوباره پنجره را بي خبر نخواهي ديد

و چشم خسته من را به در نخواهي ديد

همين که ماه حقيقي برآيد از دل چاه

در آسمان اثري از قمر نخواهي ديد

***

ميان ماست، همين جا؛ به دور تر هر قدر

که خيره تر بشوي بيشتر نخواهي ديد

چنين که در پي او خيره اي به صحرا، هيچ

-به جز دو بوته بي بار و بر- نخواهي ديد

تمام درد همين است، مرد کم هست و

ميان سينه مردان جگر نخواهي ديد

ز خير تيغ گذشتيم دستشان حتي

براي ولوله طبل و سپر نخواهي ديد

ولي من و تو دو کوهيم، کوه هايي که

ميان سينه ي مان جز شرر نخواهي ديد

دو کوه تکيه به هم داده ايم و از دشمن

به خون سينه ما تشنه تر نخواهي ديد

خلاصه حرف زياد است، اگر به هم برسيم

جداي اينکه زمين را زبر نخواهي ديد،

دوباره پنجره را بي خبر نمي بيني

و پلک خسته من را به در نخواهي ديد


کلمات کلیدی این مطلب :  تقديم ، به ، حضرت ، صاحب ، عجل ، الله ، تعالي ، فرجه ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/4/25 در ساعت : 23:9:54   |  تعداد مشاهده این شعر :  937


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

وحیده افضلی
1391/4/25 در ساعت : 23:56:29
درود بر شما ... عالی// به امید ظهورش
نغمه مستشارنظامی
1391/4/26 در ساعت : 2:32:59
همين که ماه حقيقي برآيد از دل چاه
در آسمان اثري از قمر نخواهي دي... به اميد بر آمدن ماه حقيقي
شهاب مرادی
1391/4/26 در ساعت : 19:40:51
زيبا بود و بااحساس / موفق باشيد
سارا وفایی زاده
1391/4/27 در ساعت : 11:10:29
درود جناب شیخ الاسلامی زیبا سرودید. طبعتان روان.
محمد جواد خراشادی زاده
1391/5/1 در ساعت : 22:28:43
و پلک خسته من را به در نخواهی دید... آفرین جواد جان... خیلی قشنگ بود... یاعلی
بازدید امروز : 5,751 | بازدید دیروز : 24,729 | بازدید کل : 121,561,711
logo-samandehi