... و آن ميانمار است با هزاران كشته.
بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم.
شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِیَ أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى وَالْفُرْقَانِ….
... وآن ميانمار است با هزاران كشته ...
به ندایش بنشینم یک شب
...و به شعری برسم سرد چو سنگ خارا :
« بر سرمای درون»
شاملو این را گفت :
« همهء
لرزش دست و دلم
از آن بود»
بیم او را بنگر !
بیم شاعر را ! در زندگی سخت صبور:
« که عشق پناهی گردد »
و به خاطر دارم
بین ما یک مثلی است :
« از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم » !
آی ایرانی !
پس کجا رفت چنان « حشمت و جاه »؟!
پس چرا آرزوی گوشه ای از آرامش
و به دنبالش ،
و به دنبال کسی که بسرود :
« پروازی نه
گریزگاهی گردد»...
تونس و لیبی و مصر
شام در آتش ظلم
وآن میانمار است ، با هزاران کشته
خون سراسر چون رود
سرخِ سرخ
« آی عشق ! آی عشق !
چهره ء آبیت... پیدا نیست» !
قندهار ؟
- تو بگو یک مجمر
سالها در آتش
و چنین سرخ و فروزان در غم ،
در غم صلح و صفا ،
عشق و وفا
در غم آبی ِ رود
سبز به دشت
وآن گل سرخ...
و نه چون این آتش
که بسوزاند عشق
شهر بغداد اگر مخروبه است
و به غربش بنگر :
آنجا ! شام !
خون چکد از هر بام .
قطره ای از هر خون
نزد ِ وحشِ ِ مجنون
شده یک درهم ... ، حتی دينار....
خون ؟
- بهایش رفته است
مفت مفت از مسلِم
و در این پهنه ی غرب
بهر ضحٌاک زمان
مرحمی می باید
نفت ، نفت ، نفت
پول ، پول ، پول
و صدایش را دارم من
گوش کن !
که چه می خواسته آن شاعر ِ ما:
« و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون»
پس کجا رفت « بنی آدم ِِ اعضای دگر ؟!!!
پس کجا رفت « آدم »
« انسان » ؟
« عشق »؟
و... عشق ... سوزان ...
« آی عشق ! آی عشق !
چهرهء سرخت پیدا نیست !»
زانوی غم به بغل
بنشينم به نوای شعرش
تا چه تصویر کند در گوشم :
فسرده در پی تسکین :
« غبار تیره تسکینی برحضور وهن
و رنج هائی
برگریز حضور
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزهء برگچه
بر ارغوان
آی عشق ! آی عشق !
رنگ آشنایت
پیدا نیست. » .
آي عشق !
آي انسان !
آي آدمها...(1)
(1) نماز و طاعاتتان قبول . فرارسيدن ماه رمضان مبارك باد . التماس دعا . تاكنون صنعت « استقبال » را كه در اشعار عروضي بسيار متداول است در شعر آزاد ( نو ) نديده ام يا اگر ديده ام به ندرت بوده است و فراموش كرده ام . آنچه به رنگ قرمز آمده است از شعر « برسرماي درون » از شاعر ميهندوست ايراني احمد شاملو در سالروز فقدان وي است . خدايش رحمت كند .
موضوعات :
تاریخ ارسال :
1391/5/1 در ساعت : 10:25:22
| تعداد مشاهده این شعر :
1370
متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.