ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



از تاریخ عشق (2)


قامتت که راست بایستد



صورتت که سیلی خور باد و باران باشد



برایت فرقی نکند که کلاغ در تو آشیان کند یا سار



فرقی نکند



بی نزاکتی گاو های سعادت / گوسفند های حیات



حتی مرگ



آغاز دوباره ات باشد



در دفاتر رسمی کاهی



صندلی های مرتعش مغموم



تابوت غزل باشی در سه رنگ تشویش



یا قلمی به کوچکی نیچه



وقتی مشق های خدا را خط می زند



قامتت که راست بایستد



می دانی



که روزی زمین



زیر پایت را خالی می کند



و تسبیح دانه درشت باران



خام تر از همیشه



ورد دانه دانه ی حسد می خواند



و برگ های زخم خورده ی ستبرت



رنگ و رو می گیرند .



شیرت حلال مادر !



عصاره ی چندین هزار سرو در سینه هایت بود



که خورشید



آرزوی سردیسی مرا دارد ؟



من از کف کردن دهان تبر بیمناک نیستم



قرن هاست



موریانه های ته استکانی



در تطاول اجداد و اولاد منند



قرن هاست



میان مار خفته



میان دار- کوبم ...



گاهی اگر در ازدحام شهر شلوغ



سری ساییده ام



زمزمه با کابل های فشار قوی ست



زمزمه  بر بی مزاری خاموشی



قامتت که راست بایستد



به پیشواز آسمان می روی



تا اتفاقی رعد



کبریتت بزند



و در بسیاری تواریخ فینی



سر بلند کنی



روان



سر روان کنی



بلند ... 


کلمات کلیدی این مطلب :  از ، تاریخ ، عشق ، (2) ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/5/5 در ساعت : 11:2:51   |  تعداد مشاهده این شعر :  1200


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

نسرین حیایی تهرانی
1391/5/5 در ساعت : 14:34:50
قلمتان همواره نویسای عشق. دست مریزاد. حس بسیار خوبی دارد قدم زدن با این شعر
سید اکبر سلیمانی
1391/5/5 در ساعت : 22:57:47
سلام جناب ضیایی خواندمت و لذت بردم مثل همیشه
علی رضا آیت اللهی
1391/5/6 در ساعت : 0:37:46
سلام به یک شاعر حقیقی .
این شعر را چند بار خواندم . یادداشتی نوشتم . امٌا دوباره خواندم و یادداشت را از بیم بدفرجامی پاک کردم . به یاد شعر درخت کسرائی افتاده بودم که شعر جناب عالی فراتر از آن می نماید . به یاد شعر سپید شاملو افتادم ... و چون بازهم پیش خودم حلٌاجی کردم دیدم شعری است جهانی ؛ از شاعری حقیقتا" شاعر که مطمئنا" زیر ابر باقی نمی ماند .نه فراتر از زمان ، بلکه فراتر از مکان است : به صورتی قابل توجٌه فراتر از مکان . سایر شعرهای شعرای ایرانی را هم خوانده ام و میخوانم ؛ حالا دیگر بیش از نیمی از اشعار این پیشخوان را حتی نگاه هم نمی کنم .بسیار شلوغ است ؛ حتی حیات خلوت هم شلوغ است !.امٌا تذکاریه جناب عالی را در آنجا خواندم و مسرور شدم . تفکٌر « حقیقت گرا » ی جناب عالی که به اصل کیفیٌت توجه کرده « ورطه عظیم کمٌیت گرائی بی حدٌ و حصر ! » را مطرح ساخته است بسیار عالی است ؛ بسیار عالی . به امٌید خدا . استوار و پایدار باشید انشاء الله .
مژده ژیان
1391/5/5 در ساعت : 12:58:29
درود جناب ضيايي فراتر از شعر قلم ميزنيد و قلم سحر انگيزتان مخاطبان خاص ميخواهد تا سر از احساس پيچيده ي شاعر در آورند/بارها و بارها خواندمش و ايهامي پيچيده ديدم در :
بی نزاکتی گاو های سعادت / گوسفند های بقا......................
پاينده باشيد هنرمند جوان!
بازدید امروز : 2,384 | بازدید دیروز : 8,233 | بازدید کل : 122,958,777
logo-samandehi