ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



من نگران آسمانم


زير ِ زمين اگرچه ماندم، گرچه ستاره سهم من نيست؛

سنگ بزرگ دل به من داد. سنگ بزرگ از زدن نيست!

در گسلي نشاند من را. زلزله اي تكاند من را

در سر اين هميشه مرداب، هيچ نشاني از شدن نيست



 


من نگران آسمانم. ميله ي تنگ بر تنم ماند

روي زمين هنوز سرداست. ريزش سنگ بر تنم ماند

زير قطار روح من بود. در تب و تاب له شدن بود

تا كه گلوله اي به من خورد، ردّ تفنگ بر تنم ماند



 



من همه جا سرك كشيدم. – من كه فقط سراب بودم-

صندوُق كوچكي مرا كشت. نامه ي بي جواب بودم

از همه جا كنار ماندم. در صف انتظار ماندم

ماندم و بي شماره رفتم. جدول بي حساب بودم



 


وارث چشم هاي بسته، وارث زخم ِ بر زبانم

ساكن خانه هاي ويران ساكن وحشت جهانم

سيل، مرا به ناكجا برد. در ته ِ تُنگ، قلب من مرد

روي زمين هميشه سرد است. من نگران آسمانم



 

سنگ بزرگ از زدن نيست. كاغذ پاره اي ترك خورد

شيشه هنوز محو شب بود تا به اشاره اي ترك خورد

در دل اين سكوت مَردند!!! بال مرا به سيخ كردند

من نگران آسمانم ماه ِ دوياره اي ترك خورد.



  

کلمات کلیدی این مطلب :  من ، نگران ، آسمانم ،

موضوعات :  سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/5/8 در ساعت : 11:44:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  923


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی اکبر افضلی
1391/5/8 در ساعت : 16:29:5
آفرین بر شما
زیبا بود
علی عبداللهی
1391/5/8 در ساعت : 11:55:26
سلام بر شما گرامی
روش زیبایی در سرودن دارید
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/5/8 در ساعت : 12:32:45
درود برشما شاعر گرامي

دست مريزاد.
دکتر آرزو صفایی
1391/5/8 در ساعت : 16:42:44
درودتان
دست مریزاد و قلمتان استوار
بازدید امروز : 10,206 | بازدید دیروز : 16,528 | بازدید کل : 122,983,127
logo-samandehi