شاعران پارسی زبان ، دفتر شعر

مشخصات شاعر

نام شاعر :  عبدالله امان
وب سایت شخصی
شغل : شغل آزاد
تحصیلات:  فارغ تحصیل
تاریخ عضویت در سایت :   1390/4/17 در ساعت : 12:10:52

کد حمایت از من برای وبلاگ شما

كافه ى چشم

اشعار

زندگی نامه شاعر

اشعار ارسالی کاربر

:: وقتی که زهر بیکسی بر من چشانیدند!-دیگر نمی ترسم ز نیش مار باور کن
:: در سینهْ سردم چرا آتش نمی ریزی ؟......
:: عشق در من آمد.......
:: هرگز نمی فهمی.........
:: ماه نَو رس .....غزل
:: غزل......
:: این یک عجب رازی که تقدیر خدا وندیست/دردیکه بر أدم سرشته کس نمی فهمد
:: أن بسمل شوقم كه در اثناى جان كندن /با رگ رگ عضوم تپیدن ياد میگیرم
:: من هم زجوش جان کنی ها مثل فرهادم/کز بهر شیرین جان دادم تو نفهمیدی
:: بی سبب در آتش غم ها نمی سوزد وجود/عاشقان را متّهم تصویر کردن مشکل است
:: از وقتيكه سيلاب غمت در دلم أمد/يك شهر ز ويرانه شدم از تو چه پنهان
:: ديدم كه در جنًت هم از رويت نشانى نيست /سر را به أتشخانه ى دوزخ فرو كردم
:: من انقدر سیرامدم بی تو که حالا/زهر جدایی را چشیدن دوست دارم
:: یک کوه، از فریاد را هرگز نمی فهمی/ درد دل فرهاد را هرگز نمی فهمی
:: یک دشت کمان خوردم و از عسکر چنگیز / اما نظر تیر تو چیزی دگری بود
:: یا چاره بکن درد دلم را پس ازین دم..../ یا جان دهم پیش تو آسان....چقدر سخت!
:: رباعیات
:: به یاد شهدای قندهار
:: در سرم غمی یار است پشت گپ چه گردی/ سینه ام گرفتار است پشت گپ چه میگردی
:: فرض کن بهارم

:: وقتی که زهر بیکسی بر من چشانیدند!-دیگر نمی ترسم ز نیش مار باور کن

:: در سینهْ سردم چرا آتش نمی ریزی ؟......

:: عشق در من آمد.......

:: هرگز نمی فهمی.........

:: ماه نَو رس .....غزل

:: غزل......

:: این یک عجب رازی که تقدیر خدا وندیست/دردیکه بر أدم سرشته کس نمی فهمد

:: أن بسمل شوقم كه در اثناى جان كندن /با رگ رگ عضوم تپیدن ياد میگیرم

:: من هم زجوش جان کنی ها مثل فرهادم/کز بهر شیرین جان دادم تو نفهمیدی

:: بی سبب در آتش غم ها نمی سوزد وجود/عاشقان را متّهم تصویر کردن مشکل است

:: از وقتيكه سيلاب غمت در دلم أمد/يك شهر ز ويرانه شدم از تو چه پنهان

:: ديدم كه در جنًت هم از رويت نشانى نيست /سر را به أتشخانه ى دوزخ فرو كردم