ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دست کسی به مرز تو حتی نمرسد

 

 

دستِ کسی به مرزِ تو حتّی نمیرِسَد

زیبائی ات به حیطه ی رؤیا نمیرسد

 

با نامِ تو،میانِ دلم کودتا شده

رمز قیامِ تو که به  اَعدا  نمیرسد!

 

ای سرزمینِ پاک! فراتر شدی ز خاک!

میراث داری و به تو این خانه میرسد

 

این خانه ی دلی که پُر از عشقِ حیدر است،

هرگز به آن ؛ملال – به مولا – نمیرسد!

 

"باید"  برای حفظِ تو و دین، ز خود گذشت

این نکته ها به "شاید" و "امّا" نمیرسد!

 

پیچ و خمِ عجایبِ سَرتاسرت، شگفت...

معنای تو به ذهنِ معمّا نمیرسد!

 

هم سبزیِ شمالِ تو ، توصیف ناپذیر

هم آبیِ جنوب،به معنا نمیرسد

 

آنقدر بی نهایت و شیرین که گوئیا

نسلِ خلیج فارس،به دریا نمیرسد!

 

__________

کلمات کلیدی این مطلب :  ایران ، ،

موضوعات : 

   تاریخ ارسال  :   1391/7/22 در ساعت : 17:41:24   |  تعداد مشاهده این شعر :  2250


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/7/28 در ساعت : 15:50:1

قافیه معموله:
قافیه معموله، قافیه‌ای است که در آن دو یا چند واژه (مرکب) با واژه‌ای غیرترکیی (ساده) هم قافیه می‌شوند. برخی از اساتید فن آن را در شمار عیوب قافیه به حساب آورده‌اند ولی در بسیاری از نمونه‌های بکار گرفته شده نزد بزرگانی همچون حافظ و فردوسی و دیدهشده که از نقاط قوت شعر است وآراستگی ایجاد کرده است:
آنچه این دوست عزیمان فرموده اند صحیح است البته در مورد انواع قافیه نه در مورد تداخل قافیه وردیف من مثال های صحیحی از این نوع قافیه می اورم نخست
از فردوسیاز داستان زال ورودابه:
پرستندگان را شگفت آمد آن که بدکاری آید ز دخت ردان
از حافظ:
چراغ روی تو را شمع گشت پروانه مرا زحال تو با حال خویش پروانه
که در مصراع اول قافیه ای بسط ودرمصراع دوم قافیه ای ترکیبی یا مرکب آمده است پروا+نه که نه در مصراع دوم به معنی نیست امده است.این نوع استفاده کردن از قافیه هنر بسیار استادانه است ودر کاراساتید شعر این مرزوبوم بسیار دیده شده است.اگر درهمین بیت دقت بفرمایید شما ردیفی نمی بینید که بخواهد قافیه با ردیف تداخل کند
اما گونه ی ردیف دار آن را نیز می اورم شعر معروف استاد شهریار:
همه شب در اين اميدم كه نسيم صبحگاهی
به پيـام آشنـائي، بنـوازد آشنـا را
ز نوای مرغ يا حق بشنو كه در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهريارا
در این شعر استاد شهریار همان اتفاقی افتاده که در شعر شما افتاده است.را ردیف است ولی در بیت دوم قسمتی از قافیه شده است ودر حقیقت همان تداخل قافیه وردیف رخ داده است ولی خودتان ببینید به نوعی تداخل ایجاد شده که فاصله ای بین اجزای واژه شهریار دیده نمی شود ولی در شعر شما اینگونه می شود:خا+نه میرسد واینگونه خوانده میشود:خا نمیرسد .واین یعنی ارتباط بین اجزای واژه گسیخته شده.وتفاوت شعر شما با شعر استاد شهریار درهمین جاست. لبه تیغ همین درست استفاده کردن است دوست عزیز.یعنی اگر حتی شما در شعر شهریار را را تلفظ نفرمایید بازهم در ذهن مخاطب کامل میشود .ولی درترکیب ایجاد شده در بیت شما مخاطب میخاند خا نمیرسد .خودتان بخوانید چند بار بخوانید .دوست من ما دربخش نقد اصلا قصدمان ضربه زدن به شعر عزیزی نیست.بلکه برعکس.این را به کسی بگویید که شعر شما را خوب نخوانده باشد.من خوب باشعر شما آشنا هستم واشعار بسیار قوی شماراهم خوانده ام.اما این شعر ضعف دارد.این بیت ضعف دارد.
اما نمونه ای دیگر از حضرت حافظ:صلاح کار کجا ومن خراب کجا ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا
.این بیت حافظ به اشکالی که در شعر شما هست نزدیک است ولی با این تفاوت که اشکالی که در بیت شعر حافظ رخ نموده است دقیقا مصداق عیوب قافیه است ولی اشکالی را که در شعر شما من انگشت گذاشتم عیب قافیه نیست ونمونه هایی موفق از بزرگان در استفاده کردن درست آن داریم والبته نمونه هایی بسیار تر دراستفاده نادرست آن.این اتفاقی که در قافیه شما افتاده است اگر صحیح واستادانه استفاده شودتبدیل به یک کار هنری ونقطه قوت شعر می شود واگر تساهلی رخ بدهد نقطه ضعف شعر می شود.
حمید خصلتی
1391/7/24 در ساعت : 17:29:30
سلام بر شاعر.پیش از این شعر های زیادی از شما خوانده وبا قلم زیبای تان آشنا هستم . اما غزل امروز ازآن غزل هایی است که شاعر خودش را در بسیاری از ترکیب سازی ها به زحمت انداخته و ودر این گونه ترکیب سازی ها وتعابیر شعر از روانی خودش خارج شده وگاهی فهم معانی زیبا را برای مخاطب مشکل کرده است.
در مصراع دوم بی شک شاعر قصد داشته است از زیبایی بسیار ممدوح صحبت کند ولی اینگونه نشده است. در این سطر آنچه دستگیر مخاطب می شود اینست : زیبایی تو در حدی نیست که حتی به حیطه ی روءیا وارد شود،حال آنکه غرض شاعر این نیست ؛شاعر می خواسته بگوید حتی زیبایی تو در خواب و روءیا هم نمی گنجد. در مصراع بعد واژه "میان" واژه ی زیبایی برای رساندن مفهوم نبوده است .واژه ها در شعر باید به گونه ای جای بگیرند که نشود واژه ای را حذف کرده یا تغییر مکان داد. ولی در این بیت اگر به جای میان،واژه کنار را بکار ببریم چه فرقی میکند؟با نام تو کنار دلم کودتا شده.
به نظر می آید به جای واژه میان اگر درون به کار برده شود قدری این وضعیت بهبود می یابد.البته در مصراع دوم هم رمز قیام به اعدا نرسیدن چندان گویا نیست.
در بیت سوم اشکال دیگری رخ نمایانده است.علاوه بر اینکه معلوم نیست وطن میراث دار چیست وکدام خانه به او میرسد؟ در پایان قافیه وردیف در هم تداخل کرده اند.از ابتدای شعر نمیرسد ظاهرا ردیف است ولی در بیت سوم میرسد ردیف شده است واگر"نون" و"ها "ی آخر خانه را قسمتی از ردیف در نظر بگیریم دیگر قافیه ای نمی ماند.البته در شعر بعضی شاعران اینگونه تداخلی دیده شده که البته آنجا نیز شاعر دچار محدودیت و اشتباه شده است.در ابتدای بیت چهار کاش به جای دلی از دلم استفاده می شددر مصراع بعد هم نوعی به هم ریختکی وجود دارد هر چند شاعر با استفاده از خط فاصله سعی کرده این خطا به وجود نیاید ولی شعر باید خودآنقدر منسجم و در هم آمیخته باشد که دیگر نیازی به علائمی اینگونه نباشد.ذر این مصراع دو گزاره جدا از هم در برابر مخاطب قرار گرفته است.
هرگز به آن(دل)ملال نمی رسد
و
هرگز ملال به مولا نمی رسد
حال آنکه شاعر قصد داشته بگوید در دلی که از عشق حیدر پر شده است ،به مولاقسم دیگر جایی برای ملال نیست.
ترکیب پیچ وخم نتوانسته است در بیت بعد کامل کننده ی عجایب باشد واین بیت هم به سرانجام خوبی نرسیده است و در مصراع دوم آن ارتباط بسیار ضعیفی بین معما ومعنا برقرار شده است.
هم سبزی شمال تو توصیف ناپذیر
که در این مصراع ابتدایی ترین ویژگی برای شمال که سبز بودن آن است به ذهن شاعر رسیده و حداقل تغییری که بتواند مصراع را یک پله بالاتر ببرد اینست:
زیبایی شمال تو توصیف ناپذیر
در مصراع بعد هم قصد شاعر این بوده است که بگوید آبی جنوب معنا ناپذیر است.آیا اینگونه شده است؟
ودیگر اینکه در بیت پایانی مشخص نشده که چرا نسل خلیج فارس به دریا نمی رسد !چون بی نهایت است؟
آشفتگی در مضمونها وترکیب واژگان در این شعر به گونه ای بود که قدر وتسلط شاعر در وزن اصلا دیده نمی شود.
امید انکه در فرصت بعدی با شعر متفاوت از این شاعر عزیز زیبایی ها را مرور کنیم.یاحق
وحیده افضلی
1391/7/29 در ساعت : 0:54:45
سلام به اساتید محترم و عارفه دهقانی عزیزم
من اصلا جرات ندارم که وارد بحث نقد بشم چون اصلا صلاحیت اش رو ندارم. و الان فقط اومدم نظر شخصی خودم رو بنویسم. عارفه ی عزیزم دوست خوب و مهربان من است اما اگر جرات راست گفتن داشته باشم حق را به جناب خصلتی می دهم. من به درست و غلط بودن این قافیه کاری ندارم.اما شعر تمام زیبایی اش وقتی ست که خوانده میشود.شعر یک مسئله ی ریاضی نیست و قرار نیست راه حل ارائه بدهیم و جواب معادله را کشف کنیم. شعر یک زیبایی و هنر است که تشخیص و درک آن در درجه ی اول به عهده ی " گوش" است...و این قافیه اگر واقع بین باشیم گوش نواز نیست و من بار اول که این شعر رو خوندم توی این مصرع ناگهان مکث کردم و ناخودآگاه احساس کردم قافیه را گم کرده ام. باید قبول کنیم که به تو این خا- نمی رسد ( خانه میرسد) با هر شکلی که خونده بشه ارتباط قوی ای با قافیه های بعدی برقرار نمی کنه...عذر خواهم از عارفه ی عزیز و امید که دلگیر نشه...من خودم پر از ایرادم و این فقط یک نظر شخصی بود.یا علی
حمید وثیق زاده انصاری
1391/7/28 در ساعت : 18:19:52
با درود به همه‌ي اساتيد محترم سايت. اجازه مي‌خواهم نظر شخصيم را بيان كنم و آن اين كه تركيبي كه خانم دهقاني براي قافيه در انتهاي بيت سوم اين شعرشان به كار بردند هنرمندانه و بدون هيچ عيبي در خوانش شعر به نظر مي‌رسد. البته همه‌ي اساتيد محترم دوست هستند و در مثل مناقشه نيست و لذا اجازه مي‌خواهم اين مثل را عرض نمايم كه عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. مثال‌هايي كه براي رد اين نوع قافيه پردازي از بزرگان شعر ما چون حافظ و سعدي و به عنوان عيب كار آنها ذكر مي‌شود همه قوت قلبي هستند در تأييد اين گونه قافيه پردازي، البته نه به اين دليل كه اين بزرگان مصون از خطا هستند بلكه از اين لحاظ كه نمونه‌هايي كه به عنوان عيب كار آنها ذكر مي شود همه گوشنوازند و زيبا بدون احساس عيبي در آنها. و به قول بسياري اصلاً اين نوع كارهاي آنها بعضاً هنرمندانه و حسن كار آنها تلقي مي‌شود. گاهي به نظر مي‌رسد بيش از حد «قافيه» را بر خود تنگ مي‌نماييم و كاتوليك‌تر از پاپ مي‌شويم. آن چه بيان كردم صرفاً بر مبناي آن چيزي نبود كه در شعر اين بانوي محترم در اينجا بيان شد بلكه بعد از اين كه يكي ديگر از اساتيد محترم درست به دليل همين نوع قافيه پردازي تقريباً كل اشعار دفتر اينجانب را مورد عنايت قرار داده بودند انگيزه‌اي ايجاد شد كه مطالعه‌ي تقريباً گسترده‌اي در مورد بحث قافيه داشته باشم و متوجه شدم علاوه بر اينكه بسياري، اين نوع قافيه پردازي را عيب نمي‌شمارند بلكه هر جا هم كه توسط عيب گيرندگان مثال‌هايي از عيوب شعري شعراي بزرگ آورده مي‌شود تقريباً همه گوشنواز يا لااقل بدون عيب به گوش مي‌خورند.
عارفه دهقانی
1391/8/1 در ساعت : 18:3:42
از نقد و نظر همه ممنونم
سید علی اصغر موسوی
1391/7/28 در ساعت : 17:51:25
سلام
با اینکه تمامی مطالب را نتوانستم بخوانم
ولی :
حق با جناب خصلتی است .
*وقتی قافیه قافیه است که به عنوان یک از ارکان موسیقی "کناری" و "ضرب " آهنگ بخش بیت
دارای "معنا" و مفهوم لغوی باشد.
هرچه بر زبان آمد.! که نشد قافیه.
حتما باید یا دارای دو معنی و یا انتقال دهنده (حداقل) نوای موسیقیایی باشد.
نه "خا" به تنهایی معنا دارد و نه "نه"
تجربه های شخصی در حیطه کارهای نو خوب است
اما پافشاری برای هنری جلوه دادن !
جای تعجب دارد.
یا حق
عارفه دهقانی
1391/7/28 در ساعت : 14:10:41
نظر شاعر گرانقدر جناب وثوقی را در باره هنر این قافیه بهتر است بخوانید:
"در مورد قافیه ی بیت سوم: این نوع قافیه، از انواع بسیار زیبا و تحسین برانگیز قافیه یی است که به آن «معموله/جعلی» می گویند و از زیرشاخه های قوافی بدیعی است. با احترام به نظر دوستان، متعجبم از ایراد بی مورد و توجیه بی ربطی که شده... اکثر شعرای بزرگ ما از این صنعت بهره برده اند. "
عارفه دهقانی
1391/7/25 در ساعت : 1:9:50
سلام جناب خصلتی
ممنون از نقدتان
البته در نقد باید یاد بگیریم هم محاسن و هم معایب را بیان کنیم که متاسفانه واژه ی نقد امروزه فقط با ابراز معایب همراه است
بخشی از نقد شما علمی نیست و برداشت آزاد است پس نیازی به پاسخ به آن نمیبینم
فقط جواب چندمورد را مختصر بیان میکنم:
معنای مصرع دوم همان معنای ظاهری ای ست که با اولین خوانش بدست میآید نه آنچه شما تفسیرش کردید
و اینکه آیا از لحاظ عقلی کسی گفته که کناردل کودتا شود؟ کودتا معمولا داخل مکانی انجام میشود تا سودمند باشد نه در حاشیه!
گفتید اگر"نون" و"ها "ی آخر خانه را قسمتی از ردیف در نظر بگیریم دیگر قافیه ای نمی ماند!!! فکر میکنم بحث قوافی را باید جدی تر مطالعه کنید تا با برخی از قافیه ها آشنا شوید.نمونه ای از سعدی:
یکی در بیابان سگی تشنه یافت
برون از رمق در حیاتش نیافت


بخش نقد:
کنار دل که نوشته ام منظورم اینست وقتی به جای واژه ی میان میشود کنار گذاشت پس ضعف دارد.انچه من پیشنهاد کرده ام درون بود نه کنار دوباره بخوانید نقد را.بیت سعدی را هم که شاهد اورده اید قبول دارم وحتی گفته ام شاعرانی استفاده کرده اند. ولی همین بیت سعدی را اگر قرار باشد با خوانش امروز بخوانیم اشکال دارد! امروز در خوانش تشنه نون اخر آن را مکسور میخوانیم واگر اینگونه بخوانیم با نیافت جور در نمی اید. وباید تشنه را با نون مفتوحه بخوانیم

دیگر اینکه من در نقد قبل نگفته ام که اشکالی که دیده می شود از عیوب قافیه است.هم من وهم شما میدانیم که نیست. ولی وقتی خانه با میرسد در کنار هم قرا می گیرد وهجای دوم خانه برای پر کردن ردیف در کنار آن قرار می گیرد قبول کنید که واژه ی خانه قدری از ان چیزی که باید باشد دور می شود.یعنی بیش از اندازه بین هجای اول ودوم در خوانش ان فاصله می افتد واین نکته است که باید مد نظر نباشد نه اینکه خدای نکرده شما قافیه بلد نبوده اید.

.نمونه ای دیگر از حضرت سعدی:
قرار نیست بزرگان اشتباه نکنند. یک بیت از سعدی که اشکال قافیه دارد:

در من این هست که صبرم ز نکورویان نیست از گل و لاله گزیر است و زگل رویان نیست

عیب سعدی مکن ای خواجه اگر آدمیی کادمی نیست که میلش به پری رویان نیست

سرکار خانم دهقانی خوب شما وشعرتان را می شناسم
.انچه از نقد در مورد شعر شما انجام داده ام بیشتر نقد محتوایی است.شما وزن را خوب میشناسید وساختار غزل را نیز. قرار نیست که بدیهیات را بازگو ونقد کنیم که.دوست من.برای کسی چون شما که تجربه سالها شعر دارد اینگونه تساهل هاقابل قبول نیست.حتی هنوز بر معنای مصرع دوم پافشاری دارید.اصلا معنای ظاهری مد نظر باشد شما توضیح بدهید ببینیم به معنای مورد نظرتان رسیده اید؟.کاش نقد های بقیه دوستان را نیز میخواندید.من هم از محاسن شعر میگویم وهم از معایب
و امروز که از شما شعری انتخاب شده ،یک شعر تصادفی است چون من آخرین شعر شاعر درسایت را انتخاب میکنم.در مورد عیوب قافیه هم ملاک گوش مخاطب ودلنوازی شعر است نه اینکه شاعری قبلا اینگونه استفاده ای برده وبرای ما هم حجت باشد..




درمورد محاسن یک بار دیگر میگویم اگر شاعری تازه کار باشد ونقاط قوتی هر چند جزئی در شعرش باشد باید آن نقاط قوت را حتی بزرگ نمایی کرد تا شاعر امیدوار شود. ولی شما را من نیاز مند امیدواری برای اینگونه تشویقی نمی بینم.شاعر هرچه با تجربه تر باشد انتظار مخاطب از او بیشتر است منتظر نظرات تان هستم. یا حق
حمید خصلتی
1391/7/28 در ساعت : 21:28:36
سلام:جناب انصاری دفاعیه ای فرموده اند از قافیه خانم دهقانی.که جوابی کوتاه تقدیم میکنم.
جناب وثیق زاده انچه شما دارید از ان دفاع می کنید مبحث قافیه است ومبحثی که من مورد نقد قرار داده ام تداخل قافیه وردیف است.دوست من تداخل قافیه وردیف درصورتی به نقطه قوت تبدیل میشود در شعر که ساختار یک واژه گسیخته نشود.واژه ی خانه در اینجا انقدر به خاطر ترکیب با میرسد از هم گسیخته شده که معنی واژه ی خانه به ذهن مخاطب نمی رسد .نمی دانم چه اصراری بر استفاده از تکنیکی است که نیاز به استخوان خرد کردن دارد.دلیل نمی شود که اگر فنی در شعر بزرگان درست جواب داده یا نمونه های موفقی از آن در شعر دیگران سراغ داریم اینجا هم درست از کار درآمده باشد.نکته دیگر اینکه سبب خیر بشویم چه اشکالی دارد عدو باشیم.من کوچکترین عضو این سایت هستم والبته برای نقد وشنیدن دفاعیه ونظر مخالف پوست نسبتا ضخیمی دارم وامیدوارم در جوابیه هایی که به دوستان میدهم بی ادبی وکوتاهی هرگز نکرده باشم.آنچه اینجا مد نظر است پیشرفت شعر است.وقتی صحبت از نقد میشود من شاعر را فراموش میکنم وفقط به شعر می اندیشم.شاید مرگ مولف نکته ی خوبی باشد برای نگاه من به نقد.زنده باشید.ممنونم از دفاع تان از سرکار خانم دهقانی.چون اگر در برابر نقد دفاعی نباشد چه بسا نقد ها که افسار گسیخته دمار از روزگار شعر دربیاورند.همیشه در نقد یاد شعری از استاد عزیم مصطفی محدثی می افتم که اینگونه اگر می گذرد قافله ی نقد از شعر به غیر از جرسی خسته نماند...
عارفه دهقانی
1391/8/1 در ساعت : 18:4:23
نقد جناب وثوقی اشتباها در بخش نظرات وارد شده بود که من آن را وارد بخش نقد میکنم:

سلام مجدد
بد نیست از قدما ـ شمس قیس ـ نمونه‌نظری در مورد این نوع قافیه بخوانیم:
«و هم‌چنین امتزاج ردیف و قافیت مستحسن نداشته‌اند چناک معزی گفته است:
بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
نگاری کز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هرآن‌گاهی‌کی بنشیند
هزار آتش برانگیزد هرآن‌گاهی‌کی برخیزد
و شکر و قمر در بیت اول قافیت کرده است و خیزد ردیف ساخته و در بیت دوم برخیزد هم قافیت است و هم ردیف، الّا آنک معزی از آن جمله هست کی درین قدر بدو اقتدا توان کرد؛ لاجرم بیش‌تر متأخران این عمل را صنعتی می‌شمارند و لطیفه‌یی می‌نهند چناک عمادی راست:
گر صبا با زلف تو سر داشتی
آتش اندر سنگ عنبر داشتی
گر ستیز من نبودی لعل تو
از جهان آیین غم برداشتی
و چنانک کمال الدین اسمعیل گفته است:
گر عکس روی خوب تو افتد بر آینه
گردد ز فیض نور تو قرص خور آینه...
از لفظ فحل و معنی بکرم امید هست
کاخر نتیجه‌یی به در آید هرآینه
و هرآینه هم قافیت است و هم ردیف... و مثل این قوافی را "معمول" خوانند».
برای بهره‌مندی از نظر اساتید معاصر هم که بی‌استثناء ـ البته تا آن‌جا که من دیده‌ام ـ این نوع قافیه را جزو محاسن شمرده‌اند؛ به کتاب‌های ایشان مراجعه شود. خصوصاً درباره‌ی انواع قافیه‌ی معموله و طرق ساخت و پدید آمدن آن‌ها.
مستدام باشید
سید اکبر سلیمانی
1391/7/29 در ساعت : 4:35:39
با سلام به دوستان عزیز
درمورد مطلبی که جناب آقای خصلتی در مورد قافیه بیت سوم و تداخل قافیه و ردیف داشتند اولا بنده فکر میکنم که پرداختن به اینگونه موارد میتونه فضای سایتو از تعارفات معمول دورکنه وبه سمت محیط علمی سوق بده.ثانیا به نظر من ایشون به نکته خوبی اشاره کردند.متاسفانه در نقدهایی که شده دوستان بیشتر به بدیهیات میپردازن و موارد ریزی مانند این مطلبی که جناب خصلتی عزیز فرمودن خیلی میتونه به یادگیری کمک کنه.
بنده نیز با نظر جناب خصلتی موافقم. اگه قرار باشه تکنیک در نهایت به چارچوب اصلی شعر ضربه بزنه، دیگه چه سودی داره؟! مثل اینکه در بازی فوتبال یه نفر با یه حرکت آکروباتیک یه گل بسیار زیبا به خودشون بزنه !
بله، اینکه گاه شاعر در شعرش از تکنیکهایی ماننداینکه خانم دهقانی در شعرشون استفاده کردن استفاده کنه خوبه ولی این تکنیک اگه حتی به عبارتی خنثی باشه، یعنی نه زیبایی شعر کمک کرده باشه و نه به شعر ضربه زده باشهباشه-یه بار اضافه است چه برسه به اینکه به زیبایی شعر هم لطمه واردکنه.فرض کنین شما یه روز با تیپ اسپورت بخواین جایی برین به پیشنهاد دوستتون کفش اسپورت می پوشین و همه از خوشپوشی شما تعریف میکنن.حالا فرداش کت و شلوار پوشیدین که به یه جلسه رسمی برین تصور کنین پوشیدن کفش اسپورتوبا کت و شلوار با این توجیه که دیروز کفش اسپورت خیلی بهم می اومد
از محضر دوستان معذرت میخوام که این مثالای سطحی رو میزنم دلیل من واسه آوردن این مثالا اینه که احساس میکنم بنده خدا جناب آقای خصلتی هرچقد مثال میزنه بعضی از دوستان متوجه نمیشن.
یادمه اون اوایل که موج مدرن و پست مدرن و پسامدرن واردشعر ایران شده بود نمیدونم کدوم شیرپاک خورده ای واسه اولین بار تو شعرش واژه های "ریل" و "قطار" را آورد که شعر اکثر شاعرایی که داعیه پست مدرنیستی و...داشتن پرشد از "قطار" و ریل و ایستگاه و ترن و...بدون اینکه اصلا تونسته باشن فضای قطار و ایستگاه را به ذهن متبادر بسازن.طوری شده بود که یه بار یه شعر کارکردم و واسه یکی از هم اتاقیام که به گناه هم اتاقی بودن با من تاحدودی در جریان اتفاقات شعر روز بود البته در حد روزنامه ای و...خوندم گفت اصلا خوشم نیومده برو شعر پست مدرن کارکن.وقتی ازش پرسیدم شعر پست مدرن چه نوع شعریه چند تا مثال زد و گفت تو شعر پست مدرن حتما باید "قطار" و "ریل "و...باشه !!!
گاهی استفاده از تکنیک !-اگه آگاهانه نباشه در واقع از اون ور پشت بوم افتادنه
کاری به نقد کلی شعر خانم دهقانی ندارم و تنها درهمین بیت سوم جدای از سوالاتی که به ذهن مخاطب میرسه مانند اینکه میراث دار چه چیزی؟!و...در خوانش شعر بین "خا" و "نه" فاصله ای میفته که انگار شاعر میخوادبگه " به تو این "خا" نمیرسد.
استفاده از ردیف و قافیه و هر صنعتی مانند تشبیه، تضاد، ایهام و...به منظور زیبا ترکردن شعره و اینکه مخاطب از شعر بیشتر لذت ببره. حالا اگه گاهی قافیه که یکی از ملزومات شعر موزونه آورده بشه ولی این قافیه هر چند که از لحاظ دستوری درست باشه نه تنها به زیبایی شعر کمک نکنه بلکه به اون ضربه بزنه چه کمکی به شعر کرده؟
از خانم عرفانی کارای خوبی شنیده بودم و برای ایشان آرزوی موفقیت میکنم
حمید خصلتی
1391/8/2 در ساعت : 19:38:29

بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
نگاری کز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هرآن‌گاهی‌کی بنشیند
هزار آتش برانگیزد هرآن‌گاهی‌کی برخیزد

در این شعرقافیه ها قمر،شکر وبر هستند در برخیزد وقتی تداخل بوجود آمده قافیه به تنهایی یک وازه نبوده که بخواهد به هم بریزد واگر قافیه را از ردیف جدا کنیم خیزد به تنهایی همان معنی را میدهد.



گر صبا با زلف تو سر داشتی
آتش اندر سنگ عنبر داشتی
گر ستیز من نبودی لعل تو
از جهان آیین غم برداشتی

در این شعر هم سر وعنبر وبر در مصراع آخر هم قافیه اند باز هم اگر درمصراع آخر قافیه را از ردیف جدا کنیم انچه میماند یک واژه کامل نیست که بخواهد معنای ان به هم بریزد ودرهمین مصراع اگر ردیف را همراه بر یا به تنهایی بخوانیم باز هم معنی ردیف عوض نمیشود وساختار ان به هم نمی ریزد
حال درهمین شعر فرض کنید اگرشاعر همین بلا را به سر عنبر می اورد نابخشودنی بود یعنی اگر ردیف برداشتی بود وشاعر آورده بود:آتش اندر سنگ عن برداشتی
این یعنی گسیخته شدن واژه

گر عکس روی خوب تو افتد بر آینه
گردد ز فیض نور تو قرص خور آینه...
از لفظ فحل و معنی بکرم امید هست
کاخر نتیجه‌یی به در آید هرآینه

در این شعر هم باز اتفاق مشابه ابیات بالا افتاده است یعنی حتی در این یکی قافیه وردیف یکی هستند پس امتزاج به گونه ای صورت گرفته که واژه تغییری نکرده است



حال آن شعر سرکار خانم دهقانی این است:با نامِ تو،میانِ دلم کودتا شده
رمز قیامِ تو که به اَعدا نمیرسد!

ای سرزمینِ پاک! فراتر شدی ز خاک!
میراث داری و به تو این خانه میرسد
اصلا خودشان برای اینکه ردیف خراب نشود آن را جدا نوشته اند وگرنه برای درست شدن ردیف باید اینگونه نوشت:میراث داری و به تو این خا نمیرسد .این شعر از این بیشتر قابل بحث نیست اگر این مثال های واضح را قبول ندارید که دیگر نکته ای برای گفتن نمی ماند.والسلام
محمد وثوقی
1391/7/28 در ساعت : 19:20:57
سلام مجدد
بد نیست از قدما ـ شمس قیس ـ نمونه‌نظری در مورد این نوع قافیه بخوانیم:
«و هم‌چنین امتزاج ردیف و قافیت مستحسن نداشته‌اند چناک معزی گفته است:
بهاری کز دو رخسارش همی شمس و قمر خیزد
نگاری کز دو یاقوتش همی شهد و شکر خیزد
خروش از شهر بنشاند هرآن‌گاهی‌کی بنشیند
هزار آتش برانگیزد هرآن‌گاهی‌کی برخیزد
و شکر و قمر در بیت اول قافیت کرده است و خیزد ردیف ساخته و در بیت دوم برخیزد هم قافیت است و هم ردیف، الّا آنک معزی از آن جمله هست کی درین قدر بدو اقتدا توان کرد؛ لاجرم بیش‌تر متأخران این عمل را صنعتی می‌شمارند و لطیفه‌یی می‌نهند چناک عمادی راست:
گر صبا با زلف تو سر داشتی
آتش اندر سنگ عنبر داشتی
گر ستیز من نبودی لعل تو
از جهان آیین غم برداشتی
و چنانک کمال الدین اسمعیل گفته است:
گر عکس روی خوب تو افتد بر آینه
گردد ز فیض نور تو قرص خور آینه...
از لفظ فحل و معنی بکرم امید هست
کاخر نتیجه‌یی به در آید هرآینه
و هرآینه هم قافیت است و هم ردیف... و مثل این قوافی را "معمول" خوانند».
برای بهره‌مندی از نظر اساتید معاصر هم که بی‌استثناء ـ البته تا آن‌جا که من دیده‌ام ـ این نوع قافیه را جزو محاسن شمرده‌اند؛ به کتاب‌های ایشان مراجعه شود. خصوصاً درباره‌ی انواع قافیه‌ی معموله و طرق ساخت و پدید آمدن آن‌ها.
مستدام باشید
محمد وثوقی
1391/7/25 در ساعت : 17:26:28
سلام و عرض ادب
در مورد قافیه ی بیت سوم: این نوع قافیه، از انواع بسیار زیبا و تحسین برانگیز قافیه یی است که به آن «معموله/جعلی» می گویند و از زیرشاخه های قوافی بدیعی است. با احترام به نظر دوستان، متعجبم از ایراد بی مورد و توجیه بی ربطی که شده... اکثر شعرای بزرگ ما از این صنعت بهره برده اند.
مستدام باشید
غلامرضا محمدی (کویر)
1391/7/22 در ساعت : 18:53:2

خیلی لذت بردم ،شما باید از ستارگان درخشان شعر وادب آینده انقلاب باشید.....هرگز غمت مباد وخدا با تو یار باد
سارا وفایی زاده
1391/7/23 در ساعت : 10:53:39
سلام
زیبا بود
حمید خصلتی
1391/7/28 در ساعت : 21:38:42
با سلام حضور جناب محمد وثوقی.لطف بفرمایید اگر جوابیه یا توضیحی از این پس درمورد نقدی داشتید به قسمت نقد بفرستید تا بشود نظرتان را خواند و توضیحی داد.نظر شما را اتفاقی در قسمت نظرات شعر سرکار خانم دهقانی دیدم.در مورد قافیه معموله در یکی از نقد هایم برای همین شعر نوشته ام.
وحیده افضلی
1391/7/22 در ساعت : 21:31:49
درود بر تو نازنین دختر ایران
نغمه مستشارنظامی
1391/7/23 در ساعت : 12:34:13
زیبا بود عارفه جان سلام مرا از جنوبی ترین نقاط خلیج فارس گرم و شیرین پذیرا باش
سید علی اصغر موسوی
1391/7/28 در ساعت : 17:51:27
سلام
با اینکه تمامی مطالب را نتوانستم بخوانم
ولی :
حق با جناب خصلتی است .
*وقتی قافیه قافیه است که به عنوان یک از ارکان موسیقی "کناری" و "ضرب " آهنگ بخش بیت
دارای "معنا" و مفهوم لغوی باشد.
هرچه بر زبان آمد.! که نشد قافیه.
حتما باید یا دارای دو معنی و یا انتقال دهنده (حداقل) نوای موسیقیایی باشد.
نه "خا" به تنهایی معنا دارد و نه "نه"
تجربه های شخصی در حیطه کارهای نو خوب است
اما پافشاری برای هنری جلوه دادن !
جای تعجب دارد.
یا حق
امیر سیاهپوش
1391/7/23 در ساعت : 9:28:30
آفرین پر شور ،حماسی و بلیغ و محکم.
"باید" برای حفظِ تو و دین، ز خود گذشت
این نکته ها به "شاید" و "امّا" نمیرسد!

قدمتان ثابت در راه خدا
حمید خصلتی
1391/7/28 در ساعت : 21:40:44
با سلام حضور جناب محمد وثوقی.لطف بفرمایید اگر جوابیه یا توضیحی از این پس درمورد نقدی داشتید به قسمت نقد بفرستید تا بشود نظرتان را خواند و توضیحی داد.نظر شما را اتفاقی در قسمت نظرات شعر سرکار خانم دهقانی دیدم.در مورد قافیه معموله در یکی از نقد هایم برای همین شعر نوشته ام.
مجتبی اصغری فرزقی
1391/7/23 در ساعت : 8:7:10
سلام خانم دهقاني

شعر شما را خواندم

البته كمي حرف داشتم كه به دليل اينكه شعر مناسبتي است زياد نمي شود روي آن مانور كرد


موفق باشيد

http://mo1351.blogfa.com/
بازدید امروز : 5,797 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,799,851
logo-samandehi