سلام جناب روحاني عزيز شعر زيباي شما را خواندم موفق و مويد باشيد بزرگوار http://mo1351.blogfa.com/ <<<<<< درود بر شما و از مهربانیتان سپاس
|
سلام همیشه نجوای شیرین سخن باشی/ درود بر جناب سید حسینی از لطف حضور و اظهار محبتتان سپاس
|
زیبا بود استاد/ما به عطر خوش رایحه ی این باغ عادت داریم.دست شما درد نکند با این طبع روان <<<<<<<<<<< سلام جناب سعادتخانی از حضور دل انگیز و اظهار لطف صمیمانه ، شاعرانه و شیرینتان ممنون ، برقرار باشید
|
هـر چـه پيـش آيـد خـوش آيد ، راه بر ما بسته بود " گاه زيـن بـرپشت و گاهي پشت برزيـن داشتيم" <<<<<<<<<<< سلام و از مهربانیتان سپاس
|
سلام استاد عزيز . غزلي شيرين و بياد ماندني است . فراوان استفاده كردم . <<<<<<<< سلام بر استاد حاج محمدی عزیز از لطف و بزرگواریتان سپاس بسیار
|
سلام استاد نازنین غزلی روان،دل انگیز وفاخر است لذت بردم <<<<<<<< سلام و عرض ارادت جناب میرزایی عزیز از حضور سرشار از لطف و اظهار محبتتان سپاس
|
سلام جناب دکتر نجوای عزیز غزل بسیار زیبا و دلنشینی بود تلمیح هم که بسیار خوش نشسته است زنده باشید <<<<<<<<<< سلام و درود بر جناب پورکریمی بزرگوار از حضور مهربان و اظهار لطفی که می فرمایید صمیمانه سپاسگزارم
|
بر لبت نجواي شيرين ياد مجنون ميكند درود بر شمااستاد عزيزو خوش سخن دست مريزاد. <<<<<<<< سلام و عرض ارادت از حضور لطیف و اظهار محبت شاعرانه ی شما سپاس
|
سلام استاد گرامی زیبا سرودید دست مریزاد <<<<<<< درود بر شما و سپاس از محبتتان
|
سلام جناب روحانی بزرگوار خواندم زیبا بود. پایدار باشید. <<<<<<<<< درود بر شما و از مهرتان سپاس
|
سلمی دوباره:ومن هنوز ، با کفشدوزک ها به بهبود زمین فکر می کنم .چقدر دقیق ونکته بین شعر را خوانده اید.درست است از نظر دستوری اگر فکر میکنیم بگذاریم بهتر است ولی حال وهوای شعر را عوض میکند.در بعضیفعلا ممکن است اتفاقی نیفتد.مثل من با پدرم به مشهد رفتم که می توان گفت رفتیم.اگر رفتم بخوانیم میتواند چند معنا دهد یکی اینکه من به همراه پدرم به مشهد رفتم و دیگر اینگه پرم مرا به مشهد برد ولی در رفتیم دیگر بردن پدر معنی نمی دهد.یعنی هردو به اتفاق به مشهد رفتیم.اما مثالی دیگر.من با حسن مشق هایم را نوشتم.دومعنی میدهد من وحسن هردو مشق هایمان را نوشتیم ودیگر اینکه او مشق های خودش را ومن مشق های خودم را نوشتم وحتی اینکه من با کمک حسن مشق هایم را نوشتم. اما در مورد فکر میکنمکفشدوزک ها به بهبود زمین فکر میکنند ومن هم به بهبود زمین فکر میکنم.اما اگر بگوییم فکر میکنیم بین من وکفشدوزک ها قرابتی بیشتر از فکر کردن احساس میشود در حالی که بین من وکفشدوزک فقط یک اشتراک وجود دارد وآن هم فکر کردن به بهبود زمین است.حتی در این فکر کردن هم تفاوت است.کفشدوزک با حذف کرم های مضر برگ به بهبود کمک می کند که مجازا نوشته ام فکر میکند ومن سعی میکنم با شعر هایم این کار رابکنم.پس امکان دارد مثل نوشتن حسن ومن فاعل دو نفر وفعل یک نفر باشد .در شعر چون سطر با من شروع وبا فکر میکنم تمام میشود مطابقت فعل با فاعل کاملا مشهود است وفکر کردن کفشدوزک چیزی جنبی ودر لفافه دیده میشود مثل بردن من به مشهد توسط پدر که با رفتم به اتمام میرسید من ...با پدرم به مشهد رفتمکه فعل با فاعل که من هست مطابقت دارد.امیدوارم موفق شده باشم منظورم را برسانم.کاش امکان گفتگوی صوتی در سایت فراهم شود تا این مشکلات نوشتن از سر راه برداشته شود.از لطف وحوصلهتان ممنونم. در مورد تمام در سطر اول فقط به خاطر این آمده است تا تاکیدی بر خطبه خواندن باشد.شاید هم موفق نبوده است
|