خواستم چند نکته در مورد بعضی مصراع ها توصیه کنم که دیدم دوست عزیز جناب یزدانی به خوبی وبا دقت به همه مصراع ها اشاره کرده اند.ضمن اینکه با تمامی نکات اشاره شده در نقد ایشان موافقم در مصراع دوم بیت سه در وآستان هر دو به یک معنی امده انددر آستان را اگر درست معنی کنیم خواهد شد در درگاه تو که اشتباه است.
عالم تمام حادثه ی عشق حیدر است
عشقی که دود داده همه دودمان تو
در این بیت با محتوای ارائه شده کاملا مخالفم چون عشق علی دودمان میثم را به باد نداده است بلکه او را جاودان کرده است ودقت به این نکات در شعر بسیار مهم است.هرچند مصراع دوم این بیت هم مصراع ضعیفی است. دود دادن به جای برباد دادن آمده است که اصلا جایگزینی درستی نبوده است. اصطلاح دود دادن یعنی دود وارد جایی کردن ،وهیچ معنی دیگری نمی تواند داشته باشد
باید عطش چشید به صحرای کربلا
یااینکه سوخت جان و تن خود بسان تو
در این بیت و در مصراع اول به جای چشیدن اگر بگذارید کشیدن بهتر است. چون معنی صریح چشیدن یعنی مزمزه کرده ویا چیزی را خوردن حال انکه عطش از نخوردن چیزی حاصل میشود واین تناقض در تعبیر عطش چشیدن به استواری شعر ضربه می زند.
در دوبیت پایانی هم شاید به اجبار قافیه شاعر تن داده است و در یک مصراع اشکال وزنی کاملا مشهود است و در مصراع دوم بیت آخر پیام کاملی به ذهن منتقل نمی شود.به نظر من شاعر محترم برای این دومصراع باید فکری اساسی کند در فرصتی به ویراشی هر دو مصراع بپردازد.
از نقاط قوت شعر ردیف توست که مرتب با تکرار در هر بیت به نام میثم ارجاع می دهد. از ویژگی های یک ردیف خوب اینست که ارتباط معنایی موفقی با کل بیت بر قرار کند که در این شعر ضمیر تو مرتب این ارتباط را تقویت می کند.در کل با شعری روبرو هستیم که موسیقی درونی شعر وموسیقی کنار ی قوافی با هم هماهنگ هستند و می شود گفت شاعر در ارتباط با مخاطب موفق بوده است.
یاحق.پیروز باشید