ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



احمد ... احمد...
به احترام شعر زيباي شاعر گرامي ، جناب آقاي رجبعلي زاده كاشاني، و با خوانش شعر زيباي ايشان .... اين بيتها به بداهه مرا ميهمان خود كردند و من نيز به رسم احترام بي سيم چي هاي عزيزي كه هميشه بايد پا به پاي فرمانده هان مي دويدند و در آخر نيز مثل يك باز سفيد، مي پريدند، همين بداهه ها را در دفترم ثبت كردم.

احمد .. احمد .. اگر كه مي شنوي
بدان كه معبر اين بخش كاملا باز است
لطف كن تا سحر تمامش كن
راه باز است و تازه آغاز است
احمد... احمد... چرا نمي خندي؟
رمز شب را دوباره ... يادم رفت
خواب مي بينم اينكه مي پرسي
پس چرا چشم را نمي بندي؟
احمد... احمد... صدامو مي شنوي؟
خطَ ما مثل طاق كسري ريخت
بچه ها ايستاده جان دادند
آسمان اشك شد به اينجا ريخت
باز هم مثل اينكه قاطي شد
قرص هايم زياد گرديدند
حرفهايم هميشه تكراري است
ناله ها مثل باد گرديدند.
کلمات کلیدی این مطلب :  رمز شب، ايستاده. ،

موضوعات :  ادب و مقاومت ،

   تاریخ ارسال  :   1391/8/21 در ساعت : 13:50:8   |  تعداد مشاهده این شعر :  868


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

بازدید امروز : 2,138 | بازدید دیروز : 12,053 | بازدید کل : 121,808,245
logo-samandehi