داغ ارغوان
ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه پوش ارغوان داغ تو ، زد در بهار سینه جوش
چشمها ، از حیرت آیینه بودن تر شدند سینهها ، آکنده از غم شعلهی مجمر شدند
آسمان ، زنجیر عشقت را به پای ناله بست رنگ ماتم بر سکوت آتشین لاله بست
ابرها از شرم گریه ، بغض کوهستان شدند اشکها از حرمت نامت ، ولی باران شدند
شعله در دل ، سر به زانو ، آسمان از غم نهاد بعد سوگت، نام خود را ، تکیهی ماتم نهاد!
چشم سرخ هر ستاره با غروبت غم گرفت! مویه گر، بر خیمهگاهت ، تکیه زد ، ماتم گرفت
روی نیزه تا سرت را ، حضرت جبریل دید از نگاهش ، گونه گونه ارغوان داغ چید
***
ای مسیر کاروانت تا ابد آیینه پوش نغمهی تنهایی ات، میآید از میدان به گوش
عشق خوبان را، خدا وقتی به لوح دل سرشت دیدم اول نام زیبای تورا، بر آن نوشت
برزبان تکرار نامت عارفان را گشته دین: یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین!
یاحسین ! ای عشق باقی ، آیت علم الیقین راه تو همواره روشن ،نام تو معراج دین
با تو هر قومی، بلندآوازه از بیداری است بی تو، نام زندگی، محکوم ذلتواری است
آنکه در میدان ، به نام نامی ات تعظیم کرد از شهادت در ره اندیشه ات، کی بیم کرد؟!
وآنکه در شطّ فرات ، از دست، خالی کرد آب! مهر تو در سینه اش بود از ازل، با بوتراب!
حضرت عباس را غیرت از آیین تو بود هر چه بود آنجا ، فقط آیینهی دین تو بود
ذوالفقارت: وارث آیینهی ذات و صفات ذوالجناحت: وارث هنگامهی والعادیات
شرح شوقت، در شهادت: جاودانی، بی زوال وصف حلمت،درمصیبت:بی بدیل و بی مثال
جرعه ای از جام صبرت، حضرت زینب چشید لحظه ای حتی از او درماندگی، دشمن ندید !
هر کجا چشم شفق، اشکی تو را افشانده است یادگار از لحظههای سرخ یادت مانده است
گفتم از چشمم بپرسم، قصهی اندوه چیست؟! این که در دل شعلهها افروخته، از داغ کیست؟!
عشق و عقل آیینهسان، فانوس دل افروختند اشک و مژگان ، هر دو با هم، از تماشا سوختند
وسعت اندوه را در داغ تو، اندازه نیست تازه تر از داغ تو ، در سینه داغی تازه نیست....
سید علی اصغر موسوی- قم 1384
-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
*نمونه شعر "مکتب شعر دینی"
التماس دعا