ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



پیغمبر تشنه

::
پیغمبر تشنه

خدا را یادم آوردی نمازم را قضا کردی
خدا را آن زمان که با قیامت اقتدا کردی
سر قربان شدن داری و قربانگاه، ای بی سر!

و یا احرام از خون بسته، آهنگ منا کردی؟

میان حرف تو تا فعل تو یک ضرب شمشیر است
سرت، آری سرت را شاهد این مدعا کردی
مقاتل را مکرر خوانده ام، سطری نمی یابم
که گوید لحظه ای در امر حق چون و چرا کردی
ز نفرینت گریزان و به عفو تو شتابان؛ حر
تو او را این چنین مبهوت از این خوف و رجا کردی
بخوان از منبر نی خطبه ای نو، خطبه ای را که
به صوت دلنشین آغاز با نام خدا کردی
خبر کردند باد شرطه را، آسیمه سر آمد
زمانی که شنید از عرش نی گیسو رها کردی
*
خطا کن تیر! این حلق علی؛ یک طفل شش ماهه ست
به راه راست گر رفتی، در این رفتن خطا کردی
بیا بگذر فلک! از جور و تیغت را فرو بگذار
تو که سابق بر این یکبار فرقی را دوتا کردی
فروبگذار تیغ و شرم کن از زینب ِ زهرا
مکن آن کار را که پشت در با مرتضی کردی
خداوندا! چه حکمت بود هفتاد و دو ماهت را
فدای گشتن ِ گرد سر شمس ضحی کردی؟
*
چه میخوانی بر آن نیزه؟ هلا پیغمبر تشنه!
که از صوتت تمام دشت را غار حرا کردی
پی برگشتن از طف بودم و راه گریز اما
مرا – یا دیگری را – از سر نیزه صدا کردی
خدایا ذنب این جذبه مرا از کعبه تا طف برد
مگو یا رب! چگونه کفر آئین مرا کردی؟
چه شد ای اسب! پا بردار، بیم جان خود دارم
چه می بینی در این صحرا که از رفتن حیا کردی؟
شهیدی تشنه در پیراهن خود دیده ام، ای دل!
زدی آتش به جانم، سینه ام را کربلا کردی
پی تیغی نیام خویش را گم کرده می گردی
مگر چون قاسم و اکبر تو هم قصد حنا کردی؟
مترس از هول این میدان که تحویل است انجامش
خودت بودی دعای (ربّ حول حالنا) کردی!
*
هلا ابر غزل! آبستن باران نو هستی
تویی که تاکنون هرآنچه باریدی ریا کردی
بسا جوهر که در مدح کس دیگر هدر دادی
بسا مضمون که دون از شان شاه خون هبا کردی
قلم! گفتم بزن حرفی – ولو کوتاه – از گودال
چرا تنها بسنده به ( ولاحول و لا...) کردی؟!

پیمان طالبی
کلمات کلیدی این مطلب :  پیغمبر تشنه ، عاشورایی ، قصیده ، پیمان طالبی ،

موضوعات :  عاشورایی ، آیینی و مذهبی ،

   تاریخ ارسال  :   1391/9/13 در ساعت : 10:47:16   |  تعداد مشاهده این شعر :  1071


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

علی فردوسی
1391/9/13 در ساعت : 19:3:35
سلام پیمان جان

شعر قشنگی بود. اون قسمت که به حضرت زهرا می پرداخت رو بیشتر دوست داشتم
ملیحه رجائی
1391/9/13 در ساعت : 15:11:48
آفرین جناب طالبی
زهرا شعبانی
1391/9/13 در ساعت : 20:46:24
شهیدی تشنه در پیراهن خود دیده ام، ای دل!
زدی آتش به جانم، سینه ام را کربلا کردی

مأجور باشید...
احمد فرجی
1391/9/13 در ساعت : 23:1:54
باسلام واد ب واحترام .دست مریزاد وآفرین
سید حکیم بینش
1391/9/14 در ساعت : 18:34:12
زدی آتش به جانم سینه ام را کربلا کردی
زیبا بود، آفرین
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/9/13 در ساعت : 19:43:13
درود آقاي طالبي

سروده ات زيباست.
مصطفی پورکریمی
1391/9/14 در ساعت : 13:35:12
سلام مجدد

جناب طالبی عزیز شکایت از تقدیر یعنی شکایت از تقدیر کننده فکر نمی کنید موهن باشد و با " لهی رضا برضائک و تسلیما لامرک* خود مولا علیه السلام در تعارض باشد ؟ در واقع باوری که متأسفانه به صورت اهانت به " فلک" " چرخ " و ..... در بین ما رایج شده موهن و کفر است مرا ببخشید .....سلامت و پیروز باشید.

----------------

بزرگوارا! توجه کنید که این مضمون در قالب یک شعر بیان شده است و زبان، زبان خیال است.

معتقدم که این مسئله ذره ای ارتباط با کفر هم ندارد. نمیدانم استدلال حضرت عالی درمورد کفر بودنش چیست؟!
درود
رضا نیکوکار
1391/9/13 در ساعت : 18:21:17
درود بر شما...
مصطفی پورکریمی
1391/9/13 در ساعت : 21:39:20
سلام جناب طالبی بزرگوار

قصیده ی بسیار باشکوهی بود ... سرشار از هنر و تصویر و شیعگی .... جسارتا ندانستم منظورتان از فلک چه کسی است ؟

بیا بگذر فلک ...........

------------

سلام، لطف دارید
بیت در واقع شکایتی از تقدیر دارد.
ارادت
بازدید امروز : 14,596 | بازدید دیروز : 12,916 | بازدید کل : 121,781,529
logo-samandehi