ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



دستور / ماسک
(دستور)

چه دستور زبان فارسی

و چه گرامر انگلیسی

حرف اضافه

همیشه درد سر ساز بوده است

کاش از اول

حرف اضافه را حذف می کردند

تا  شاعرها

این همه حرف اضافه نمی زدند

 

   (ماسک)

سخت است

احترام بگذاری

به کسی که لیاقتش را ندارد

با لبخند در جلسه ای بنشینی

که حوصله ات را سر می برد

و چهره ی ماتم زده به خودت بگیری

در ختم کسی که نمی شناسی اش

سخت است

در آینه خودت را به جای آوری

با این همه نقاب

که با خودت به خانه آورده ای

کلمات کلیدی این مطلب :  دستور ، ماسک ، نقاب ، حرف اضافه ،

موضوعات :  اجتماعی ، طنز ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/6 در ساعت : 9:23:10   |  تعداد مشاهده این شعر :  1552


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

حمید خصلتی
1391/10/8 در ساعت : 10:11:32
با احترام به همه دوستانی که برای این نوشته امضای خوشم آمد گذاشته اند.کجای این مطلب را شعر دیده اند دوستان.در وادی شعر بیایید رودرواسی را کنار بگذاریم.باورکنید به شاعر کمک بیشتری میکنیم.نوشته اول با عنوان دستور هیچ دلیلی برای شعر بودن ندارد.نه تصویری نه زبان شاعرانه ای . ولی در دومی کاش فقط این بخش را اورده بودید:
سخت است
در آینه خودت را به جای آوری
با این همه نقاب
که با خودت به خانه آورده ای
که این هم قابل ویرایش است به نظر من:

درآینه خودرا به جا نمی آوری
با این همه نقاب
که با خودت به خانه آورده ای.
حمیدرضا اقبالدوست
1391/10/8 در ساعت : 20:9:4
عرض من اینست که من براساس شیوه ای می نویسم و آنرا مناسب این روزگار می بینم که مشاهده می فرمایید به ساده ترین شکل ممکن و در معرفی دفترشعرم در پارسی زبانان نوشته ام _شعر فرانو - که البته ممکن است موفق باشم یا نباشم یا اصلا دوستان فرانو را شعر بدانند و یا ندانند اثباتش هم به عهده و خواست من نیست اما خوشبختانه این نو ع شعر پذیرفته شده است اما در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد را نمیدانم اما مطمئنم با این دستورالعمل های از پیش تعیین شده در مورد تصویر و موسیقی و خیال و جابجایی ارکان و پیچیدگی های مرسوم و نامرسوم هم راه به جایی نخواهیم برد اگر اتفاقی می افتد در اندیشه و معنا است - ای برادر تو همه اندیشه ای - و الا کدام وزن یا مویسیقی در شعر به زیبایی گوش سپردن به ساز ساده است یا تصاویر ارائه شده کدامیک به شکوه نقاشی ها و عکاسی ها ی هنرمندانه پهلو می زنند تمام عرض من اینست که می دانم چه می نویسم چه شما به هم بچسبانید یا جدا کنید من هم شعر کلاسیک کار کرده ام شعر نیمایی و سپید هم همینطور و سواد و توان خودم را در این نوع کار یافته ام و اگر جناب خصلتی مرا مخاطب قرار می دادند و نه دوستان را هرگز این چند سطر مزاحم نمی شدم و مجددا از همه از جمله جناب خصلتی پوزش می خواهم و البته تاکید می کنم که اگر قرار برنقد باشد باید ناقد براساس همان روشی که شعر سروده می شود نقد کند
مجتبی اصغری فرزقی
1391/10/7 در ساعت : 9:21:33
سلام حميد آقا

كار شما را خواندم

شعر او ل كه زبانش به نثر نزديك بود و بايد فكري به براي اين زبان ساده كرد
شعر اتفاهي از كه در زبان مي افتد و اين زبان نبايد افت كند و يا به ....نازل كند
شعر اول در زبان است و بعد اركان ديگر در آن حلول مي كنند
در كار دوم كه بهتر شده بود مخصوصا پايان بندي شعر كه اگر خذف شود از شعر چيزي باقي نمي ماند.
شما نگاه كنيد تمام اركان جمله سر جاي خودش است. فاعل و مفعول و فعل و ....
استفاده زياد از فعل ها در كار شما نمود دارد

نثر بيش از اندازه ساده كه ...
كارهاي شما را دوست دارم كه دنبالشان مي كنم وبرايشان نقد و نظر دارم

موفق باشيد شاعر عزيز
اصغري فرزقي (كيان) - مشهد
سیاوش پورافشار
1391/10/8 در ساعت : 19:3:36
بنام خدا
برای شعر حکم قطعی دادن شاید درست نباشد مثلا اگرطبق نظر جناب اصغری فرزقی بگوییم شعر در زبان اتفاق می افتد نمی تواند حکمی کاملا درست وقطعی در مورد شعر باشد کما اینکه تا الان هیچ کس هم نظر جامعی و تعریف دقیقی از شعر نداده است اما این هم درست است که زبان یک شاعر متشخص است و از زبان جاری جامعه به اندازه ای فاصله می گیرد بنده حقیر در شعر قبلی بخش نقد جناب اقبال دوست که الحق از سپیدسرایان صاحب سبک است به زبان ایشان ایراد گرفته ام- و مطمئنا ایشان اگر زبانشان را مختص شعر کنند شعرشان سر به طبقات بالاتری از آسمان ادبیات خواهید سایید رابرت فراست می گوید ((سرچشمه شعر سرور الهام و نشاط و پایان آن در خرد است)) بنده همیشه خرد را در آثار شاعر ارجمند اقبالدوست می بینم به نظر می رسد به همین بسنده کنم که نظر دوستان در مورد وارد بودن ایراد بر نوع زبان ایشان قابل قبول است اما نمی توان نسخه نهایی در مورد شعر بودن یا نبودن این اثر پیچید وقتی ذوق سلیمی مثل استاد خوش عمل کاشانی این آثار را شعر می داند نمی توان به سادگی گفت که این شعر نیست هر چند دوستان از جمله شاعر ارجمند جناب خصلتی هم برای خود دلایلی دارند.
عباس خوش عمل کاشانی
1391/10/8 در ساعت : 12:48:12
...چون نمی خواهم «حرف اضافه» بزنم صرفا برای حفظ اعتبار امضای خودم پای شعرهای فاخر استاد اقبالدوست آمدم عرض کنم:به عقیده ی ارادتمند ایشان یکی از چهره های روشن شعرسپید و از موجدان مفضال شعر «فرانو» محسوب می شوند.در این دو شعر جلوه های زیبایی از آفرینش هنری با زبان سهل و ممتنع به نمایش گذاشته شده است.من مغلق گویی و سروده هایی را که معنایش فی بطن شاعر است نمی پسندم.برخی شاعران و شعردوستان تصور می کنند در عرصه ی شعرسپید اثری قابل ترحیب است که هیچکس-حتی خود سراینده-معنایش را نداند!ارادتمند از آقای خصلتی انتقاد نمی کنم که چرا چنین نظر و عقیده ای نسبت به این شعر دارند.نظر ایشان به عنوان شاعر و منقدی باسواد قابل تامل است.ایشان نظرشان را گفتند من هم نظرم را.همین و بس.
حمید خصلتی
1391/10/8 در ساعت : 15:37:54
اگر جای همه ی بنی بشر در عرصه ی شعر تنگ شود بی شک جای من تنگ نخواهد شد که شاگرد دبستانی شعرم وهمیشه جایی برای شاگردان هست.ولی درمورد این مطلب تان من کاری با ساده گویی یا پیچیده نویسی ندارم.درشعر مهمترین چیزی که باید اتفاق بیفتد آفرینش است،چه دستور زبان فارسی و چه گرامر انگلیسی حرف اضافه همیشه درد سر ساز بوده است،کاش از اول حرف اضافه را حذف می کردندتا شاعرهااین همه حرف اضافه نمی زدند.من با اجازه بند اول نوشته تان را پشت سر هم نوشتم.بفرمایید چه چیزی بیشتر از یک نثر معمولی دارد؟اگر اگر چند نمونه از دلایلی که برای شعر بودن این پاره دارید بیاورید ممنون می شوم.شعر سپید وقتی فاکتورهای شعر سنتی را نمی تواند داشته باشد واز وزن عروضی وقافیه وردیف خالی است باید لابد یک ویژگی های قابل دفاع دیگری داشته باشد تا خودش را به مخاطب بقبولاند.من فکر میکنم حداقل چیزی که در شعر سپید میتواند باشد یک یا چند اتفاق زبانی است که به شیوه ای هنرمندانه از احساس وعاطفه لبریز می شود وخیال مخاطب را با خود به پرواز در می آورد.این بند بالایی را که می فرمایید شعر است یک نثر کامل است با تمامی جوانب فقط در سطر پایانی بازی با حرف اضافه کمی این نثر را به شعر نزدیک کرده است.بازی های زبانی را در شعر زبان بازی خوانده اید.شعر سپید که خود ازوزن وقافیه رردیف خالی است.اگر بازی های زبانی وآرایه های ادبی وعاطفه وخیال را از آن بگیریم جز شیر بی یال ودم واشکم چه می ماند.من دوسر کوچک از عزیزی در پایان می اورم تا دلیلی نیز باشد برای اینکه اگر اتفاقی در زبان بیفتد ما را با خود همراه خواهد کرد.سید حسن حسینی می فرماید:
شاعری وارد دانشکده شد
دم در ذوق خودش را به نگهبانی داد...
حمیدرضا اقبالدوست
1391/10/8 در ساعت : 23:15:2
متاسفانه به دلیلی که نمیدانم و شاید براساس تعدادکلمات مجاز نظر دادن بقیه ی مطلب ایشان پاک شده است از لطفشان بی نهایت ممنونم و بهترین ها را برایشان آرزومندم البته خودم کل نوشته ی ایشان را خواندم اما در تایید مطلب حذف شده است
علی عبداللهی
1391/10/8 در ساعت : 22:47:52
سلام عزیز:
مهم جستجوگریست وگرنه در قالب مثلا غزل مثل حافظ گفتن حد نهایتش شبیه شدن است که بیشتر نوعی عشق ورزی است ولی حرف تازه زدن گذشتن از راههای ناشناخته است البته با رعایت اصولی که در دومی به نظرم بهتر رعایت شده اند
موفق باشید و جستجوگر و صبور

---------------------------------------------------------------------

ممنون از نظرتان جناب عبدالهی /شاد و سلامت باشید / یا حق
سید نقی عباس «کیفی»
1391/10/9 در ساعت : 12:23:31
کاش از اول
حرف اضافه را حذف می کردند
تا شاعرها
این همه حرف اضافه نمی زدند

سلام و درود
شعر زیابیی از شما خواندم.
سلامت باشید و سربلند.

----------------------------------------------------------------------------

ممنون از لطفتان "کیفی " ارجمند پاینده و پیروز باشید
مجید هادوی
1391/10/6 در ساعت : 10:51:47
سخت است
در آینه خودت را به جای آوری
با این همه نقاب
که با خودت به خانه آورده ای
زیبا بود. ممنون

-------------------------------------------------------------

پاینده باشید جناب هادوی ممنون از لطفتان /یا حق
حمید خصلتی
1391/10/8 در ساعت : 10:13:19
با احترام به همه دوستانی که برای این نوشته امضای خوشم آمد گذاشته اند.کجای این مطلب را شعر دیده اند دوستان.در وادی شعر بیایید رودرواسی را کنار بگذاریم.باورکنید به شاعر کمک بیشتری میکنیم.نوشته اول با عنوان دستور هیچ دلیلی برای شعر بودن ندارد.نه تصویری نه زبان شاعرانه اینه هیچ ولبی در دومی کاش فقط این بخش را اورده بودید:
سخت است
در آینه خودت را به جای آوری
با این همه نقاب
که با خودت به خانه آورده ای
که این هم قابل ویرایش است به نظر من:

درآینه خودرا به جا نمی آوری
با این همه نقاب
که با خودت به خانه آورده ا
اکرم بهرامچی
1391/10/8 در ساعت : 23:59:31
سلام آقای اقبالدوست

واقعا خواندنی و عالی بود/یاحق


----------------------------------------------------------------

ممنون از لطف نظرتان خانم بهرامچی / شاد و سلامت باشید
سید حکیم بینش
1391/10/6 در ساعت : 19:4:19
هر دو شعر زیبا و تأثیر گذار بود. درود بر شما

--------------------------------------------------------

ممنون از لطفتان جناب بینش شاد و سلامت باشید / یا حق
ابراهیم حاج محمدی
1391/10/8 در ساعت : 20:22:51
با سلام عرض ارادت .
جوهره ی شعر در هر دو اثر هویداست و در دومی بیشتر . چه بسیار نثر ها که شعرند و چه بسیار شعر ها که نثر .

---------------------------------------------------------------

ممنون از لطف نظرتان استاد حاج محمدی / شاد و سلامت باشید
امیر سیاهپوش
1391/10/9 در ساعت : 9:26:54
آفرین آفرین
باز هم کوتاه و پر مغز
هر دو شعر عالی است.

کاش از اول

حرف اضافه را حذف می کردند

تا شاعرها

این همه حرف اضافه نمی زدند


زنده باشی

-----------------------------------------------------------

شاد و سلامت باشید استاد سیاهپوش /سپاسگزار لطف همیشگی تان هستم /یا حق
محمود کریمی‌نیا (کریما)
1391/10/6 در ساعت : 10:18:2
درود بر آقاي اقبالدوست عزيز

نگاه شعرتان را بسيار دوست دارم.

موفّق باشيد.

----------------------------------------------------------------

از لطف نظر شما شاعر ارجمند ممنونم / شاد و پیروز باشید
مصطفی پورکریمی
1391/10/6 در ساعت : 21:12:13
سلام بسیار تأمل انگیز و زیبا بود سهل و ممتنع هم ....


--------------------------------------------------------------

پاینده باشید استاد پورکریمی ممنون از لطفتان / یا حق
محمد وثوقی
1391/10/8 در ساعت : 22:1:8
سلام و عرض ادب
درباره‌ی «دستور» چند نکته به نظرم رسید که خدمتتان عرض می‌کنم:
1. حرف اضافه به زودی در این ساختار دارای دو مفهوم متقابل می‌شود یکی حرف اضافه‌ی دستوری که ضروری ساخت معناست و دیگری همان حرف اضافه و مفت که زیادی است؛ این صنعتی بسیار زیبا و خیال‌برانگیز است یعنی صنعت «استخدام»؛ صنعتی که خود از زیرمجموعه‌های ایهام است. در این‌جا هم «حرف اضافه» در ارتباط با «دستور» معنایی و در ارتباط با «دردسر» معنای دیگری دارد. (بررسی انواع سه‌گانه‌ی این صنعت در بدیع مطرح است پس این شعر بدین لحاظ بدیعی هم هست).
2. کفه‌ی مراد از معنای «دستور»، در همنشینی با مفهوم «حذف حرف اضافه»، علی‌رغم ظاهر متن به سرعت به سمت معنی «امر و فرمان» میل می‌کند؛ در این صورت می‌دانیم که جمله‌ی امری باید «موجز» باشد یعنی خالی از حرف اضافه و زیادی، خصوصاً به گونه‌یی نباشد که با ضد و نقیض‌گویی انسجام و اثرش را از دست بدهد. این نکته‌یی است که در علم «معانی» بحث می‌شود.
3. با توجه به بستر متن، همان‌گونه که اشاره شد «دردسرساز بودن» هم دارای دو معناست: 1ـ گرفتاری درست کردن و ... 2ـ باعث سردرد شدن (مثلاً به علت زیاد فکر کردن و زیاد حرف زدن). حال ببینیم چرا متن، این دردسرسازی را ـ به هر دو معنا ـ به شاعران نسبت می‌دهد و به شکلی ناآشکار در واقع حرف اضافه زدن را منحصر به شاعران/باشعورها می‌کند؟ : «کاش از اول/ حرف اضافه را حذف می‌کردند/ تا شاعرها/ این همه حرف اضافه نمی‌زدند» آن‌هم با توجه به این نکته که اصولاً «دستور» برای شاعرجماعت مسلماً اهمیت دست‌اولی ندارد و شاعران برای خود در این‌باره آزادی عمل بسیاری قایلند و معمولاً با توجیهاتی از تبعات «دردسر» آن در می‌روند؛ همین نکته خواننده را وادار می‌کند دوباره به متن برگردد و پیش‌بینی کند که لابد با اثری نمادین مواجه است که هست. (یکی دیگر از علایمی که خواننده را به سمت نمادین بودن اثر سوق می‌دهد؛ تکرار مطلبی خاص است: در هشت سطر کوتاه شاعر سه بار «حرف اضافه» را تکرار کرده است. در همین‌باره خود عبارت «حذف حرف اضافه» هم حایز اهمیت است زیرا در معنای دلالی، اهمیت دستوری این حرف به حدی است که قابل حذف از زبان نیست. در واقع نمی‌توان این خواست فطری زبان را «دستوری» حذف کرد).
4. حال که تا حدودی روشن شد اثر نمادین است؛ خواننده دوست دارد آن نکته‌ی پنهانی را که شاعر خواسته در بیانی نمادین مطرح کند بیابد. این بزنگاه سختی است و به‌راحتی نمی‌شود درک خود را به شاعر نسبت داد و بدون لحاظ معلومات بینامتنی و بینارشته‌یی ـ مثلاً این‌جا به قول دکتر شفیعی کدکنی مؤلفه‌های "اقتصاسی" ـ به سلامت از این گردنه گذشت. به‌طور مثال ممکن است بنده با توجه به مسایل جاری روز، و لابد دغدغه‌های ذهنی خودم، معنا را به طرزی بفهمم که بی‌ارتباط با مسایل بین المللی و امروز کشور و بعضی اظهارنظرها و رفتارها ... هم نباشد. به عبارت دیگر «دستور» را شعری نقادانه بدانم که یکی دو موضوع خاص را از دیدگاهی خاص به نقد کشیده است... اما هرگز نباید این برداشت را به خواست شاعر نسبت بدهم.
5. «نحوه‌ی نگارش» در مؤلفان صاحب‌سبک، جزو "مبانی معنا" ست. نمی‌شود متن را به گونه‌یی غیر از آن‌چه مؤلف نوشته است نوشت زیرا با تغییر فرم، معنا هم تغییر خواهد کرد. مثلاً ممکن است شاعری مصرعی از یک غزل را به منظوری خاص تکه‌تکه کند و به شکلی غیر از قالب رایج بنگارد؛ کاری که نمونه‌های فراوان هم دارد (نمونه ی فرنگی اش در آثار کمینگز فراوان است). پس در مواجهه با اثر باید طرز نگارش اثر را هم کاملاً م
دکتر آرزو صفایی
1391/10/6 در ساعت : 10:55:42
سلام استاد گرامی
بسیار زیبا میسرایید
این نگاهتان متفاوت بود و دلنشین
دست مریزاد نیک مرد

------------------------------------------------

ممنون از لطف نظرتان خانم دکتر صفایی /شاد و سلامت باشید
حمیدرضا اقبالدوست
1391/10/8 در ساعت : 13:39:17
ضمن تشکر از دوستان عزیز که وقت می گذارند و نوشته هایم را می خوانند و گاه مورد تفقد قرار می دهند و گاه مثل جناب خصلتی(در قسمت نقد) رودربایستی را کنار گذاشته و حرف دلشان را می زنند در نوشته هایم سعی می کنم به ساده ترین شیوه و با استفاده از زبان روزمره حرف هایم را بزنم به شدت از گزافه گویی گنده گویی و پیچیده کردن حرف های ساده پرهیز دارم و صد البته این سبک را من ایجاد نکرده ام چه در شاعران ایرانی و چه خارجی نمونه های بسیاری داریم که ممکن است خیلی ها آن را نپسندند از بازیهای زبانی و زبان بازی هایی که ظاهرا ایجاد شعر در مفهوم عام می کنند بیزارم و اگر جایی را از کسی گاه در بعضی سایت ها و مطبوعات می گیرم یا تنگ می کنم طلب عفو و بخشش دارم هرچند همه گناه تقصیر من نیست /شاد و سلامت و پیروز باشید
بازدید امروز : 5,038 | بازدید دیروز : 6,651 | بازدید کل : 122,953,198
logo-samandehi