ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



كه فقط شعرك نيمايي و بس


مي نشينم تنها
روي تختي نمناك
خيره بر روي زمين
مي شمارم گل قالي ها را
سوسن و اطلسي و بابونه
نرگس و آلاله
گل غم ها ژاله
روي هم ششصد و هفده لاله
پسري ديوانه
قاصدك آواره
دخترم حنانه
خرسكش كرده بغل خوابيده
مادرش أزاده
چين دامان خودش مي ديده
ميروم تا ته روياها من
زير آن بيد بلند
سايه اي خوابيده
ميروم مي گويم
بيد زيباي ته قالي من
پدر پير همه گلهايي
پس چرا تنهايي
ميكشم در آغوش
تنه بيد ته قالي را
ميروم من از هوش

صبح فرداي همان روز قشنگ
بلبل قالي من مي خواند
غزلي زيبا را

كه فقط قالي ايراني و بس
كه فقط شعرك نيمايي و بس
2013/01/03
1391/10/14
02:25
کلمات کلیدی این مطلب :  شعرنیمایی ، عاشقانه ، گل قالی ، عشق ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ، سایر ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/14 در ساعت : 17:1:59   |  تعداد مشاهده این شعر :  1666


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

محمد یزدانی جندقی
1391/10/18 در ساعت : 16:20:3
سلام بر شما جناب رضایی
مجنون عزیز دست مریزاد از حسن توجه شما به شعر نیمایی و تلاشی که در عرصه سرودن این گونه از شعر از خود نشان می دهید هر چند که گاهی همین تلاش شما و احترام خاصی که به شعر نیمایی دارید ممکن است سوء برداشت در پی داشته باشد بنا بر این لازم دیدم جهت تلاش و توجه هرچه بیشتر شما سراینده گرامی در این عرصه نکاتی را یاد آورشوم
شعر نیمایی بر خلاف تصور بسیاری از دوستان شاعر تنها کوتاه و بلند کردن سطر های متن نیست بلکه ذهنیت تازه رمز ورود به این مرز است مرزی که حایل در میانه سرزمین ادبیات کهن و ادبیات نو قرار دارد و استاد محمد علی اسفند یاری کاشف این مرز است نیما یوشیج شاعر افسانه ای ادبیات ایران است او در ابتدای افسانه می نویسد این شعر را به استادم نظام وفا تقدیم می کنم و می دانم او اهالی کوهستان را به سادگی و صداقتشان خواهد بخشید //نیما یک شخصیت با احترام ادبی محسوب می شود و اشعارش سرشار از احساس و عاطفه نوعدوستی است نیما شاعری است با دانش و در ادبیات ما بزرگی می کند در بزرگی نیما همین بس که تحت تاثیر یک شاعر قافیه اندیش به نام استفان مالارمه از فرانسه قافیه بندی سنتی را که گاه با موازین پیچیده ///بندی بر پای شاعر ان متوسط محسوب می شود را از میانه بر می دارد تا شاعر زمانه بهتر از پیش بتواند اندیشه های خود را منتقل کند با این مقدمه نقد حقیر بر این متن که داعیه شعر نیمایی دارد این است
//مي شمارم گل قالي ها را// ترکیب وارونه است گلهای قالی را ////و در ادامه نیز با چنین اتفاقی روبرو هستیم یعنی شاعر گلها را می شمارد نه قالی ها را/////////////
و این قسمت نسبت به سایر قسمت ها سطحی است
دخترم حنانه
خرسكش كرده بغل خوابيده
مادرش أزاده
چين دامان خودش مي ديده
در واقع این قسمت چند سطر گزارش است که در اثر توالی تصویری کاملا رءال از صحنه اتفاق افتاده و در نقد ادبی شعر امروز اینگونه توالی های تصویری منجر به سطحی نگری مخاطب نیز می شود و از متن بیرون است بنا بر این بهتر است توسط شخص شاعر حذف گردد
سطر اخر مخصوصا بدون معنا نیز هست و////
شاعر این اثر در پایانبندی اگر چه به دنبال نتیجه گیری است اما پایانبندی شعر او نیازمند ویرایش اساسی است
صبح فرداي همان روز قشنگ
بلبل قالي من مي خواند
غزلي زيبا را
كه فقط قالي ايراني و بس
كه فقط شعرك نيمايي و بس
مخاطب اینطور بر داشت می کند که شاعر در صدد است تا با استفاده از امتیازات شعر نیمایی که رها بودن نسبی شاعر در سرودن است با اوردن یک تقابل نمادین در اجرای یک طرح هدفمند ذهنی شعر نیمایی را مورد هجوم قرار دهد یا شعر سنتی را در مقابل شعر نیمایی قرار دهد و دو کلمه چنین حسی را برای مخاطب رقم زده است یکی ) فقط ) که کلام را جزمی کرده و دیگری ) کاف از باب تصغیر ) و این ستم در حق نیمای بزرگ است البته مسلم است که شاعر گرانقدر این اثر از ارادتمندان نیماست و اکثر سروده های زیبا و دلنشین ایشان گواه بر همین مطلب است اما پایانبندی این شعر مورد قبول این حقیر نیست به خصوص اضافه نسبت باب تصغیر ) کاف ) به شعر نیمایی که هم کوچک شمردن شعر است و هم کوچک شمردن نیما ... جسارت مرا ببخشید

سیاوش پورافشار
1391/10/19 در ساعت : 22:48:35
با نام خدا
نقدبه‌معناى بیان خطاها و عیوب با تاکید خاص یعنى به‌معناى عیب‌جویى نیست، بلکه به‌معناى بررسى محاسن و عیوب و نقایص یک چیز است. یک جایی نقدی از بنده خدایی بر شعری از نیما یوشیج خواندم که چقدر از آن شعرش عیب گرفته بود (جدای از توانایی نقد فرد مذکور)بنابراین شعر هیچ شاعری خالی از عیب نیست
در این شعر چون احساس خوبی در شعر جاری است پس شعری خوب است اما بنده هم پایان بندی شعر را نمی پسندم یعنی در پایان مخاطب تکلیف خود را با شعر خیلی واضح نمی داند
مورد بعدی دیگر اینکه این شعر تحت تاثیر زبان سهراب سپهری حداقل در بعضی از سطور قرار گرفته است .خصوصا بافت شعری سهراب از لحاظ زبانی
پیشنهاد این است که شاعر سعی کند هنگام سرودن تمام شعرهایی را از بر کرده با دوست داشته فراموش کند تا خودش باشد. با آرزوی موفقیت برای ایشان و همه دوستان
صادق ایزدی گنابادی
1391/10/19 در ساعت : 20:46:38
شعر سفارشی و تبلیغاتی است که در پایان با یک شعار مناسب البته بااین گونه اشعار به پایان رسیده است

جناب شاعر عزیز

وقتی که سهراب سپهری می گفت دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بدوم تا سر کوه ویا رنگ دامنه ها هوش از سر او می برد این گونه ترکیب ها با توجه به فرم درونی شعرش متناسب بود و ما و شما در دورانی از این اشعار لذت می بردیم اما شبیه این ترکیبات امروزه انهم در در یک فرم نامناسب که نهایت به یک پروسه تبلیغاتی و شعار گونه می خواهد متنهی شود و نه بر گرفته از یک انگیزش عارفانه که از عمق وجود شاعر ،نه تنها شاعرانه نیست بلکه منزجر کننده نیز هست سپهری وقتی از ترکیب ته دشت استفاده می کرد دشت برایش این قابلیت را داشته است که ته برای ان مناسب باشد و ما بتوانیم منطق تصویری برای ان متصور شویم ولی ته قالی من ؟

شاعر عزیز شعر شما "من نامه" هم شده است که به راحتی می توانستید بعضی از من ها را بردارید تا حداقل ضعف های زبای ان کم شود

شاعر محترم ضرورت وزن چه بلاهایی که بر سر این شعر نیاورده است :"خرسکش را کرده بغل خوابیده" با هیچ معیاری نمی توان این گونه استفاده های زبانی و جابجایی های ار گانیک ساختاری را پذیرفت و یا مادرش ازاده چین دامان خودش می دیده در همین واحد های زبانی می بینید که حد اقل حذف "را" چقدر شعر را از نظر زبانی دچار مشکل کرده است

جناب ،به گفته ی فروغ شعر عرق ریزان روح است ان را ساده نینگارید مقدمه سازی برای نشستن باور اینکه بلبل قالی شما می خواند بر دل و روح مخاطب نیاز به عرق ریزانی دارد که باید سالها مرارت کشید

و در پایان ،تنهایی که سهراب سپهری می گفت مبادا بشکند از یک اشراق مقدس برمی خواست ان را راحت در جملاتی شعاری و فاقد هیچ اندیشه و شعور مندی هزینه نفرمایید

علی‌رضا رضایی (مجنون)
1391/10/19 در ساعت : 11:25:0
سلام آقای محمد یزدانی جندقی
ممنونم از لطفتان
بسیار استفاده کردم از نقد پرارزشتان
متشکرم
محمد یزدانی جندقی
1391/10/18 در ساعت : 16:39:15
با سلام مجدد
هر گاه حرفی از شعر نیمایی به میان می آید لازم است به نام ها و نشانه هایی از تجدد گرایی در ادبیات توجه کنیم یکی نامها و نشانه های تجدد گرایی پیش از نیما که نام هایی مانند ایرج میرزا و قاءم مقام فراهانی و هوشنگ ایرانی را به خاطرمی اورد با احتیاط و افراط و تفریط هریک از انها که بحثی مفصل می طلبد و نام ها ونشانه های پس از نیما که پس از نیما بیشتر با افراط گرایی روبرو بوده ایم تا احتیاط // افراط گرایی شامل چند بحث است یکی عبور از نیما و دیگری پسروی از شعر نیمایی با رعایت ظاهر مولفه های این سبک ادبی و دلیل عقبگردها در سبک عدم آشنایی کامل با سبک هاست به شاعر این اثر سفارش می کنم در سرودن هرگونه شعری و به ویزه شعر نیمایی دقت نظر بیشتری داشته باشد و نقد نوشته حقیر رابا صمیمیت خاصی که در کلام او آشکار است مورد توجه قرار دهد
حمیدرضا اقبالدوست
1391/10/15 در ساعت : 9:34:32
زیبا سروده اید قربان / پاینده باشید
----------------------
سلام دوست عزیز
ممنونم از لطفتان
حمیده میرزاد
1391/10/18 در ساعت : 11:51:34
سلام جناب مجنون

بسیار زیبا....

احسنت..
دکتر آرزو صفایی
1391/10/16 در ساعت : 12:32:52
درودتان
زیبا و دلنشین است
دست مریزاد
سید نقی عباس «کیفی»
1391/10/17 در ساعت : 9:49:15
سلام دوست گرامی
از این «شعرك نيمايي» شما لذت بردم.
دستمریزاد برادر!
مجید مه آبادی
1391/10/16 در ساعت : 12:19:47
ميكشم در آغوش
تنه بيد ته قالي را
ميروم من از هوش
وحیده افضلی
1391/10/18 در ساعت : 21:24:29
سلام آقای رضایی
روی این قسمت ها فکر کنید.باید عوض شه.اصلاح شه.



دخترم حنانه
خرسكش كرده بغل خوابيده
مادرش أزاده
چين دامان خودش مي ديده

.......................

صبح فرداي همان روز قشنگ
بلبل قالي من مي خواند
غزلي زيبا را
كه فقط قالي ايراني و بس
كه فقط شعرك نيمايي و بس

-----------------------------------------------------

سلام خانم افضلی
ممنونم از محبتتان
چشم حتما دوباره نویسی میکنم این شعر را

بازدید امروز : 2,879 | بازدید دیروز : 14,006 | بازدید کل : 121,732,353
logo-samandehi