ایمیل :   رمز عبور :        فراموشی رمز؟  


آخرین نقدها
نام ارسال کننده : جابر ترمک
درود بر اساتید گرانقدر.... - شعر زیبای استاد و نظرات خوب اساتید را خواندم. تنها چیزی که به نظرم آ   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : ابراهیم حاج محمدی
با سلام و درود. - بر خلاف دیدگاه سرکار خانم بهرامچی بر این باورم که شاعرانگی در بیت بیت این غزل که   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صادق ایزدی گنابادی
سلام - - گرچه حقیر به استقلال بیت در غزل اعتقاد دارم و کلا چالش ایجاد کردن در خصوص عدم تناسب د   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : مهسا مولائی پناه
   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : حنظله ربانی
درود - متنی ساده بود تا شعر - هم از نظر ساختار و هم از نظر محتوا - دور از شعر بود - اشعار   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمد یزدانی جندقی
سلام محمد علی رضا پور عزیز شاعر گرانقدر . - حقیر را به خوانش اشعارتان فرا خوانده اید ؛ از حسن اعتم   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : محمدعلی رضاپور
سلام و درود بر استاد گرانقدرم جناب خادمیان عزیز! - - استادبزرگوار! فرموده تان درست است و حقیر ه   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : صدرالدین انصاری زاده
فرد اعلی نباشیم! - """""""""""""""""""""" - نمی دانم در ادبیات این کشور چه می گذرد. بهتر بگویم:   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : اله یار خادمیان
سلام و درود میلاد مسعود امام زمان بر شما مبارک باد - - جناب رضا پور عزیز بیت ششم مصرع اول   ....    لینک شعر مورد نظر

نام ارسال کننده : رضا محمدصالحی
سلام و عرض ادب - از استاد صفادل همیشه اشعار خوب خوانده ام و این بار نیز ، ضمن احترام به نظر سرکار   ....    لینک شعر مورد نظر


آرشیو کامل



Share



آه اي سايه...
من همينم يكي از خيل هزار افتاده

 

 برگ پاييزي از چشم بهار افتاده

 

ماهي مرده ي سرخي ست دلم بر گل فرش

 كه لب تاقچه از تنگ انار افتاده

 

 ساحلي خسته و متروكم و گهگاه خوشم

به يكي تخته ی با موج كنار افتاده

 

 خوانده ناخوانده رها كردي و اين كهنه كتاب

 گوشه اي بي تو همآغوش غبار افتاده

 

 مرگ مي خندد و پيغام خوشي خواهد داشت

 برق آن چشم كه در چشم شكار افتاده

 

 اولين دانه ي برف آمد وآرام آرام

 نفس باغچه ديدم به شمار افتاده

 

*

 

مهرباني كن و با فاتحه اي شادم كن

 آه اي سايه ي بر سنگ مزار افتاده... 

کلمات کلیدی این مطلب :  غزل ، عشق ، ما ،

موضوعات :  عاشقانه و عارفانه ،

   تاریخ ارسال  :   1391/10/16 در ساعت : 11:20:25   |  تعداد مشاهده این شعر :  914


کسانی که این شعر را می پسندند :

ارسال نقد و نظر برای اعضا

   
ارسال نظر برای غیر اعضا







متن های ارسالی برای "نقد" توسط دارنده دفتر شعر قابل مشاهده و تایید نخواهد بود و تنها توسط مسئول بخش نقدها بررسی و تایید خواهند شد. در صورتی که میخواهید نظری را خصوصی برای صاحب اثر ارسال کنید از بخش نظرات استفاده بفرمایید.

سیاوش پورافشار
1391/10/20 در ساعت : 0:10:50
بسم الله
با غزلی منسجم و خوش پرداخت مواجهیم با براعت استهلال گونه ای زیبا
( برگ پاييزي از چشم بهار افتاده ) اما چند نکته لازم می دانم بیان کنم:
1-زبان مردد در نو شدن است به ترکیب مخفف ((گهگاه)) و((خیل) و((یکی)) نگه شود تا((اولين دانه ي برف آمد)) اگرچه زبان ارائه شده در این اثر قوی یعنی بلیغ و فصیح است یک مثال در بیت 5 بزنیم که مضارع التزامی آمده است این مضارع فعلی است که انجام دادن کاری یا حالتی را در زمان حال یا آینده به طریق شک و تردید یا به صورت آرزو بیان می کند که چقدر دقیق در این بیت رعایت شده است.(نگاه کردن صیاد به شکار که در آینده مرگ صید و خبر خوش که مرگ برای او دارد)
2-حقیر اشعاری را که با اندکی تعمق به زیبایی های آن پی می بریم بیشتر می پسندم مثل این غزل اما سرزمین های فتح نشده تصاویر و چشم اندازهای دیگر خدادادی را که در ضمیر ناخودآگاه به وفور می توان یافت به شاعر بزرگوار این غزل پیشنهاد می کنم تصاویر تخته پاره و ساحل اگرچه منعی ندارد در شعر بیاید کمی تکراری به نظر می رساند شاعر می تواند اگر از ایندست تصاویر استفاده کند با فورگراندینگ و پیدا کردن وجه شبه های جدید به کهنه بوده این تصاویر نیز خاتمه بدهد.
3- ایجاد روابط تازه بین واژگان و ترکیبات شعر سبب احیا کلمات روزمره و از بین بردن تکرار از پیکره شعر می شود(این بند از کتاب گزاره های منفرد علی باباچاهی)
با آرزوی موفقیت برای شاعر محترم
بازدید امروز : 4,153 | بازدید دیروز : 10,735 | بازدید کل : 121,798,207
logo-samandehi